معنی کلمه آلا در لغت نامه دهخدا
آلا. ( ص ) آل. سرخ نیمرنگ. پشت گلی. و در فرهنگها بیت ذیل برای این معنی شاهد آمده است ، لیکن صریح در مدعا نیست :
چو چشم ابر شد آلا و روی گل ناری
در آبگون قدح افکن شراب گلناری.منصور شیرازی.|| ( اِ ) پروا. ( تحفةالاحباب اوبهی ).
آلا. ( اِخ ) نام یکی از آبادیهای سقزکردستان و نام پیشین آن «ایلو» است. ( فرهنگستان ).
الا. [ اَ ] ( ع صوت ) و آن بر پنج وجه است :1- تنبیه و در این صورت بر تحقق مابعد خود دلالت کندو بر دو جمله درآید : الا انهم هم السفهاء.( قرآن 13/2 ). و نحویان آن را حرف استفتاح خوانند.
2- توبیخ و انکار :
الا طعان الا فرسان عادیة
الا تجشؤکم حول التنانیر.
3- تمنّی :
الا عمر ولی مستطاع رجوعه
فیرأب ما أثأت ید الغفلات.
4 - استفهام از نفی :
الا اصطبار لسلمی ام لها جلد
اذا الاقی الذی لاقاه امثالی.
و این سه قسم اخیر مختص به جمل اسمیه است.
5 - عرض و تحضیض و معنی آن طلب چیزی است لیکن عرض طلب به نرمی و مدارا است و تحضیض طلب به ابرام و تحریک است و این قسم مخصوص جمله فعلیه بود : الاتحبون ان یغفر اﷲ لکم. ( قرآن 22/24 ) ( از مغنی ). و رجوع به اقرب الموارد و منتهی الارب شود. مؤلف غیاث آرد: بمعنی بدان و آگاه باش. در این صورت حرف تنبیه است و صاحب نهج الادب ذیل حروف تنبیه آرد: لفظ عربی است بمعنی بدان و آگاه باش و در این صورت حرف است. همچنین است در کنز و شروح نصاب. و مؤلف قوانین دستگیری گوید: در فارسی بمقام تعجب استعمال کنند. سعدی فرماید :
الا ای خردمند فرخنده خو
هنرمند نشنیده ام عیب جو.
یعنی دانا و آگاه باش ای عقلمند نیک خصلت. در حل لغات الشعرا آمده : الا حرف تنبیه است که دلالت بر تحقیق مابعد کند و معنی وی بدان و آگاه باش... ( از نهج الادب ص 570 ).
الا. [ اَ ] ( صوت ) کلمه خطاب است یعنی ای و به عربی یا گویند. ( برهان ). در فارسی... کلمه خطاب است بمعنی ای. ( غیاث از برهان ). و صاحب نهج الادب آرد: و بعضی گویند: «الا» از هلا، که بمعنی مذکور ( تنبیه ) است در فارسی مستفاد میشود که این نیز فارسی بود ودوم مبدل اول ، یا بالعکس «الا» مشترک است در عربی و فارسی و «هلا» فارسی الاصل است و این محل نظر است چرا که سبب قرب تلفظ احتمال نمیشود که یک لغت باشد چنانکه ای ندائیه که به فتح ، عربی است و به کسر فارسی. آری «الا» احتمال تعریب دارد و میتواند که متوافق باشد در عربی و فارسی چنان که صاحب قاموس بدان قائل شده است و در فارسی به «ها» بدل شده هلا گویند. ( از نهج الادب ص 571 ). این کلمه در اشعار فارسی بمعنی ندا و تنبه آمده است و در بسیاری موارد پس از آن کلمه «ای » آمده است و معنی آگاه باش ، هان ، بدان میدهد :