آتش باد
معنی کلمه آتش باد در فرهنگ معین
معنی کلمه آتش باد در فرهنگ فارسی
باد گرم سموم
معنی کلمه آتش باد در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه آتش باد
فرد چرا شد عدد از سبب خوی بد ز آتش بادی بزاد در سر ما رفت باد
رخش شد، چو گل ز آتش باده گرم فرو ریخت از نرگسش آب شرم
تا شمار عنصر آب و آتش است و خاک و باد دولتت چون آب و آتش باد و دشمن خاک باد
ز آب انگور نار طبع مکش ز آتش باده آب روی مبر
او ابتدا امشاسپندان را آفرید که جلوههای خود اویند. و سپس ایزدان را به وجود آورد که قوای مقابل دیواناند. در اوستای متأخر آمده که پس از ایزدان، از روشنی بیکران آتش، از آتش باد، از باد آب، از آب زمین و هم هستی مادی آفریده شد.
یار ما هم شاید ار با ما دم از یاری زند یار اگر گردند ناچار آب و آتش بادو خاک
کنون که آب زره گشت و باد پیکان شد سزد کز آتش باده همی کنیم حصار
آتش عشق تو بود بادی دولت باد روانم فدای آتش بادی!
نبینم روی او گر باز بینم پر آتش باد چشم نازنینم
آن شبم خوابگه بر آتش باد که ز دل گویمت شبم خوش باد
تا زنی در دلم آتش بادب ازده انگشت چراغ افروزی