معنی کلمه آزیر در لغت نامه دهخدا
در جهان چندانکه خواهی بیشمار
نیستی و محنت و آزیر هست
وز فلک چندانکه خواهی بی قیاس
نفرت آهو و خشم شیر هست.انوری.|| ( ص ) آژیر. || ( اِ ) حوض. برکه. تالاب. اسطخر. || غلبه. زیادتی. || بانگ و فریاد. ( برهان ).
ازیر. [ ؟زْ زی ] ( اِخ ) نام یکی از دوازده پسر یعقوب :
ز زلفا دو فرزند چون شیر بود
یکی جادیه ، دیگر ازیر بود.شمسی ( یوسف و زلیخا ).