آزادیخواهی
معنی کلمه آزادیخواهی در فرهنگ فارسی
( آزادیخواهی ) چگونگی و حالت آزادیخواه : ۱ - طرفداری از آزادی فردی .
معنی کلمه آزادیخواهی در ویکی واژه
(سیاسی): هواداری و طرفداری از آزادی. اینها ... حرف حق و آزادیخواهی را میدانند. «حاجسیاح»
جملاتی از کاربرد کلمه آزادیخواهی
سقوط تبریز سرآغازی بر تضعیف آزادیخواهی و مشروطیتخواهی در ایران بود. پس از سقوط تبریز بهدست روسها، با اصرار سفیر روس و تأیید سفیر انگلیس،صمد شجاعالدوله(صمدخان) از دشمنان سرسخت مشروطه در آذربایجان از طرف دولت ایران به عنوان والی تبریز منصوب شد.صمدخان بهسرعت تمام آثار و افکار آزادیخواهی را در منطقه نابود کرد. تقریباً تمام ۲۵ باب مدرسه ابتدائی و متوسطه که بیش از سه هزار محصل داشتند همه متروک و فعالیت آنها متوقف شد. مدرسه سعادت که سرآمد مدارس تبریز در آن زمان بود تخریب و با خاک یکسان شد. صمدخان به تحریک روسها، محترمین، تجار و اصناف را جمع کرده مجبور به امضاء نامهای کرد که آنها خواستار بازگشت محمدعلی شاه هستند.
در معنای لغوی، به معنی آزادیخواهی با قوانین خاص است و به آرایهٔ وسیعی از ایدهها و نظریههای مرتبط دولت گفته میشود که آزادی فردی را مهمترین هدف سیاسی میداند.
او در طعنه به آزادیخواهی انقلابیان فرانسه میگوید که مردم انگلستان از شیوههایی که خود هرگز تجربه نکردهاند تقلید نخواهند کرد، و به جانشینی وراثتی سلطنت بهچشم حقی در میان حقوق خود مینگرند نه اشتباهات خویش، و آن را یک منفعت میدانند نه یک مورد برای شکایت، بهعنوان حفاظی برای آزادیهای خویش نه نشان بندگی. وقتی فرانسه مهار اقتدار شاهانه را شل کرد، اجازهی هرزگی سبعانه در رفتار و یک لامذهبی وقیحانه در نظر و عمل را صادر کرد.
گسترش آزادیخواهی مارشال رویکرد آزادی مدنی را تکرار میکند (یعنی تعهد به گسترش حقوق برابر برای همه اعضای یک جامعه). در محیطگرایی، عموماً تصور میشود که جامعه از افراد غیر انسان و همچنین انسان تشکیل شدهاست.
قبایل بربری یا آمازیغ ساکن منطقه شمال آفریقا از دیرباز دارای روابطی گسترده با ملل و تمدنهای کهن فنیقی، کارتاژی، رومانی، وندالی و بیزانسی بودهاند. با این وجود هیچیک از این تمدنها توانائی تسلط کامل بر منطقه را نداشتند. چرا که قبایل ساکن آن دارای صفات متمایزی چون ایستادگی و مقاومت و همچنین آزادیخواهی و پایبندی به فرهنگ و زبان خود بودند.
او پس از حادثه سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ و اشغال ایران به وسیله متفقین در جنگ جهانی دوم، به سرودن شعرهای سیاسی و میهنی پرداخت. موضوع این اشعار حمله به اشغال کنندگان ایران و مخالفت با عوامل بیگانه یعنی هواداران شوروی و انگلیس و انتقاد از دیکتاتوری دوران رضا شاه پهلوی و تقویت آزادیخواهی و استقلال طلبی و حسّ وطنخواهی در مردم ایران بود که در جراید و مجلات کشور منتشر میشد. وی همچنین اشعاری ضد غائله آذربایجان و زمزمهُ تجزیه طلبی در آن سامان، حزب دموکرات آذربایجان و حکومت سید جعفر پیشهوری سرود.
تعداد فراوان انجمنهای سیاسی در اراک نشانهٔ رونق مشروطهخواهی و آزادیخواهی در آن شهر در آن دوره است. ابراهیم دهگان از وجود شش انجمن سیاسی فعال در اراک خبر میدهد، آقانورالدین در حالی که به هیچیک از این انجمنها و جناحها وابستگی نداشت، با همه در ارتباط بود و نه تنها در اراک بلکه در منطقه رهبری جنبش مشروطهخواهی را بر عهده داشت. نقش آقانورالدین در منطقه مرکزی ایران و ایالت عراق عجم را میتوان با نقش استاداش که آخوند خراسانی در کل ایران مقایسه کرد. بیشتر ساکنان منطقه تحت تأثیر وی به مشروطه خواهی روی آوردند. او در مقاطع خطرناک با صدور فرمان جهاد و جمعآوری مردم به حمایت از مشروطهخواهان میپرداخت. او پس از صدور فرمان مشروطه و تأسیس انجمن ولایتی اراک به ریاست این انجمن رسید.
«حاج مهدی کوزهکنانی» از متمولین شهر تبریز که طرفدار جنبش آزادیخواهی و مشروطهطلبی بود، این بنای زیبا را جهت تجمع و تشکیل جلسات سران و رهبران مشروطه ایجاد کرد. خانهٔ مشروطیت در سال ۱۲۴۷ هجری توسط یکی از معماران بنام آن روز شهر تبریز -حاجولی معمار- ساخته شد و نمونهای از شیوهٔ معماری رایج در دورهٔ قاجاریه میباشد. این بنا در حال حاضر بازسازی شده و تحت عنوان «موزهٔ مشروطیت» مورد استفادهٔ علاقهمندان و پژوهشگران قرار گرفتهاست. خانهٔ مشروطیت هماکنون در محلهٔ راستهکوچهٔ تبریز (خیابان مطهری) واقع شدهاست.
مفهوم کشور درحالتوسعه به وسیله یک گزاره دیگر درک میشود که در نظامهای نظری گوناگون، دارای جهتگیریهای متضاد، مانند نظریات مستعمرهزدایی، الهیات آزادیخواهی، مارکسیسم، ضد امپریالیسم، و اقتصاد سیاسی است.
پدرش زینالعابدین حائری مازندرانی از مراجع تقلید عصر قاجار بود و در کربلا اقامت داشت. نام اصلی ابن الشیخ، محمد بود، ولی به اعتبار پدرش به ابنالشیخ معروف شد. نزد پدر علم آموخت و پس از مرگ پدر شاگرد میرزا حبیبالله رشتی در نجف شد و پس از مرگ او به خواهش مریدان پدرش به هندوستان رفت و چهاردهسال درآنجا ماند. برخورد با ملتهای گوناگون او را با سیاست استعماری غرب آشنا ساخت و به آزادیخواهی کشانید.