الوس

معنی کلمه الوس در لغت نامه دهخدا

( آلوس ) آلوس. ( اِ ) در کلمه مرکبه چشمالوس ،آغیل در چشماغیل است. و چشمالوس ، دیدن بگوشه چشم باشد، بخشم یا بناز.
الوس. [ اُ ] ( ص ) بمعنی سفید، و در پهلوی الوس یا اروس برابر است با واژه اوستایی ائوروش که بهمین معنی است. در سانسکریت اروس بمعنی سرخ فام آمده است. دراوستا ائوروش و در نوشته های پهلوی الوس ( = اروس ) بسیار بکار رفته و در همه جا لفظ مترادف سپیت اوستایی و سپیت پهلوی است. در نوروزنامه خیام آمده است : «چنین گویند که از صورت چهارپایان هیچ صورت نیکوتر از اسب نیست ، چه وی شاه همه چهارپایان چرنده است و گویند آن فرشته که گردونه آفتاب کشد بصورت اسبی است الوس نام... و همو [ خسرو پرویز ] گوید که پادشاه سالار مردان است و اسب سالار چهارپایان ، و گویند هر اسبی که رنگ او رنگ مرغان بود خاصه سپید، آن بهتر و شایسته تر بود...». باز در نوروزنامه در ردیف نامهای اسبان بزبان پارسی چنین آمده : «الوس ، چرمه ، سرخ چرمه...» و جز آن ، و در چند سطر دیگر گوید: «اما الوس آن اسبست که گویند آسمان کشد و گویند دوربین بود و از دورجای بانگ سم اسپان شنود و بسختی شکیبا بود...». چنانکه گفته شد الوس بمعنی سپید است و اینکه نام اسپ پنداشته شده درست نیست. ( از فرهنگ ایران باستان ص 257 ).
الوس. [ اَ ] ( ع اِ ) چیزی از طعام : ماذقت الوساً؛ نخوردم چیزی را. ( از منتهی الارب ). ماذقت عنده الوساً؛ چیزی از طعام نزد او نخوردم و همچنین است مألوس. ( از ذیل اقرب الموارد ).
الوس. [ اُ ] ( ترکی - مغولی ، اِ ) باواو غیرملفوظ در ترکی قوم را گویند. ( غیاث اللغات ).مخفف اولوس است. ( از آنندراج ). قبیله و جماعت : از راه ولی العهدی و قائم مقامی پدر وارث تخت و پادشاهی و الوس و لشکر شد. ( جامع التواریخ رشیدی ). و او خود رادر نظر پادشاه چنان فرانموده بود که در همه الوس پادشاه را از او مشفقتر کس نیست. ( رشیدی ). و رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ( فهرست ) شود. || الکه و یورت و محله : از راه گرجستان به دربند رفت و از آنجا به الوس ازبک درآمد. ( ذیل حافظ ابرو بر رشیدی ).
الوس. [ اُ ] ( اِخ ) نام اسب فرشته آفتاب. رجوع به اُلوس ( بمعنی سفید ) شود.
الوس. [ اَ ] ( اِخ ) نام قصبه ای است در ساحل فرات که جمعی از دانشمندان و شاعران از اینجا برخاسته و به الوسی شهرت یافته اند. این قصبه در 34 درجه و 5 دقیقه عرض شمالی با 40 درجه و 7 دقیقه طول شرقی واقع شده است. ( ازقاموس الاعلام ترکی ج 2 ). این شهر بنام مردی الوس نام تسمیه شده و در ساحل فرات نزدیک عانات و حدیثه قرار دارد و اینکه بعضی آنرا شهری در ساحل بحر شام نزدیک طرطوس دانسته اند اشتباه است. ( از معجم البلدان ). این شهر را الوسه و آلوسه نیز گویند. و رجوع به همین کتاب و اللباب فی تهذیب الانساب ج 1 و کلمه آلوسه شود.

معنی کلمه الوس در فرهنگ معین

(اُ ) [ تر. مغ . ] (اِ. ) = اولوس : طایفه ، قبیله ، جماعت ، ج . الوسات .

معنی کلمه الوس در فرهنگ عمید

۱. سفید.
۲. اسب سفید.

معنی کلمه الوس در فرهنگ فارسی

( آلوس ) ( اسم ) در کلم. مرکب ( چشمالوس ) بمعنی آغیل است .
( اسم ) طایفه قبیله جماعت . جمع : الوسات
نام قصبه ایست در ساحل فرات که جمعی از دانشمندان و شاعران از اینجا برخاسته و به الوسی شهرت یافته اند .

معنی کلمه الوس در ویکی واژه

اولوس: طایفه، قبیله، جماعت ؛
الوسات.

جملاتی از کاربرد کلمه الوس

ز مفتی بسکه بردم بوی سالوس سر از دلق ریایی برکشیدم
مجموعه‌ای از تپه‌های شیب‌دار در غرب اریادور، که در سینداری امین براید خوانده می‌شوند. آن‌ها تقریباً در ۳۰ مایلی لنگرگاه‌های خاکستری قرار دارند و حدود ۵۰ مایلی غرب بلندی‌های سفید. بر روی این تپه‌ها برج‌های بلند الفی واقعند و بلندترین آن‌ها که الوستیریون نام دارد سنگ الندیل، یکی از پلانتیرها را در خود دارد.
گنسالوس نخستین گل خود در لیگ دسته اول قبرس را در دقیقه ۳۰ بازی مقابل کوکیلا وارد دروازه حریف کرد؛ او در این بازی ۲ بار دیگر نیز در دقایق ۵۶ و ۸۴ موفق به گلزنی شد تا با ثبت یک هت تریک، نقش اصلی در این پیروزی پرگلِ ۵–۰ تیمش داشته باشد.
آئمیلیانوس پس از رسیدن به فرمانداری موئسیا از پرداخت خراج سالیانه به گتها که بر اساس عهدنامهٔ صلحی که در سال ۲۵۱ میلادی بین آن‌ها و گالوس منعقد شده بود سرباز زد و گت‌ها بار دیگر مرزهای شمالی امپراتوری روم را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند. با این وجود آئمیلیانوس توانست تا با گردآوری سپاهی آنان را شکست دهد. لشکریان به پاس این پیروزی او را امپراتور خواندند و او همراه با سپاه خود به سوی رم روانه شد.
در فقه شیعه نیز طبق فتوای برخی فُقها، تفخیذ جایگزینی برای دُخول با همسر نابالغ دانسته می‌شود؛ از جمله فتوای سید روح‌الله خمینی در تحریرالوسیله‌اش در این زمینه چنین است:
تو مسکینی در این ظاهر درونت نفس بس قاهر یکی سالوسک کافر که رهزن گشت و ره شینی
مشرف نشد کس به پابوس تو که جان برد از زرق و سالوس تو
Տարածքային կառավարման նախարարներ: گالوست گامازیان (۱۹۹۶-۱۹۹۸)
یکی نامور بود قالوس نام خردمند و با دانش و رای و کام
در منزل سالوس و محال و هوس است از بهر خدا بیا و حال دل بین
مردم امامرود به زبان طبری با گویش چالوسی سخن می‌گویند.
گنسالوس در این فصل همراه با تیم پاختاکور تا آستانه فتح جام حذفی ازبکستان پیش رفت، اما در فینال که ۲۸ اکتبر ۲۰۱۸ بین دو تیم پاختاکور و آلمالیق برگزار شد، ناکام ماند تا به مقام نائب قهرمانی این رقابت‌ها برسد. در این دیدار، ابتدا آلمالیق با گل یووان جوکیچ پیش افتاد، اما ایزما کار را به تساوی کشاند. در نهایت، آلمالیق ۲ گل دیگر نیز به ثمر رساند و با نتیجه ۳–۱ پیروز دیدار و فاتح جام شد.
استان مازندران قطب کشتی جهان می‌باشد و شهر جویبار پایتخت کشتی ایران می‌باشد. شهرهای جویبار، بابل، بابلسر، قائمشهر، ساری، سورک، نکا، بهشهر، خلیلشهر، رستمکلا، گلوگاه، لمراسک، زیرآب، پل سفید، کیاکلا، بهنمیر، فریدونکنار، امیرکلا، آمل، چمستان، رویان، نور، نوشهر، کجور، چالوس، مرزن آباد، کلاردشت، سلمانشهر، عباس‌آباد و تنکابن از قطب‌های مهم کشتی آزاد در مازندران می‌باشند.
دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس. کجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا؟
تا بکف جام می توانم دید زهد و سالوس کی توانم دید؟
دهستان نور علی بک در غرب شهرستان ساوه واقع شده‌است و با روستای الوسجرد فاصله زیادی دارد.
از جمله مکان‌های دیدنی منطقه ارنگه، آبشار خور، دره هفت چشمه گی و پیست اسکی خور است که جهت دسترسی به منطقه ارنگه، پس از ورود به جاده چالوس از سمت کرج در کیلومتر ۱۵، در جهت راست تابلویی است که شما را به سمت این روستا ارنگه هدایت می‌کند که از داخل این روستا می‌توانید به روستاهای دیگر هم بروید ولی یک مقداری مشکل است. ولی برای راحتی راه باید دو کیلومتر جلوتر از روستای ارنگه اگر از وردی خوزنکلا وارد شده و جاده دست راستی قبل وارد شد به روستا را ادامه بدهید راحت‌تر به روستاهای ارنگه بزرگ دسترسی خواهید داشت.
از صدای ذکر سالوسان خودبین به بود پیش حق صوتی که از چنگ و رباب آید برون
این چنین ساحر درون تست و سر ان فی الوسواس سحرا مستتر
نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت که خود را بر تو می‌بندم به سالوسیّ و زرّاقی