آزر

معنی کلمه آزر در لغت نامه دهخدا

( آزر ) آزر. [ زَ ] ( اِمص ، اِ ) مخفف آزار. ( برهان ). || ( ص ) کج طبع. ( برهان ).
آزر. [ زَ ] ( فعل امر ) صیغه امر از آزردن :
نگار و صورت آن بت به هند و چین در هم
شکست خامه مانی و رنده آزر
نگار آزر و مانی غلام صورت اوست
ز من بدین که بگفتم گر آزری آزر.سوزنی.
آزر.[ زَ ] ( ع ص ) اسبی که هر دو ران سپید دارد و دو پای پیشین سیاه یا برنگی دیگر. || اسب که سرین وی سپید بود. ( مهذب الاسماء ). || دشنام گونه ای که معنی آن کج طبع یا لنگ یا خرف یا مخطی است.
آزر. [ زَ ] ( اِخ ) نام پدر ابراهیم پیغامبر علیه السلام. و او را آزر بت گر و آزر بت تراش نیز گویند :
دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم
چون ژرف بنگری همه شاگرد آزرند.ناصرخسرو.ابراهیم را چه زیان که آزر پدر اوست و آزررا چه سود که ابراهیم پسر اوست ؟ ( خواجه عبداﷲ انصاری ).
نگار و صورت آن بت به هند و چین در هم
شکست خامه مانی و رنده آزر.سوزنی.و سنت جاهلان است که چون بدلیل از خصم فرومانند سلسله خصومت جنبانند چون آزربت تراش که... ( گلستان ).
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خارست و ابراهیم از آزر.سعدی.و گفته اند که نام پدر ابراهیم تارخ است و آزر عم ابراهیم است. || نام بتی. ( مهذب الاسماء ) ( ربنجنی ). || نام بتی که تارخ پدر ابراهیم سادن و خادم او بوده است.
آزر. [ زَ ] ( اِخ ) نام ناحیه ای میان سوق اهواز [ خوزیان واچار ] و رامهرمز. || مدینه آزر؛ نام شهری بوده میان بصره و کوفه ، و آن را اَطد و اَطط نیز می نامیده اند.
ازر. [ اَ ] ( ع مص ) احاطه. احاطه کردن. || اعانت. ( آنندراج ). یاری کردن. معاونت. || نیرومند کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ( اِ ) قوّت. || ضعف. ناتوانی. || پشت. ( مهذب الاسماء ). ظهر. ج ، اُزور. ( مهذب الاسماء ).قوله تعالی : اشدد به ازری ( قرآن 31/20 )؛ ای ظهری.
ازر. [ اِ ] ( ع اِ ) اصل. || چادر.
ازر. [ اُ ] ( ع اِ ) جای بستن ازار. محل بستن بند تنبان.
ازر. [ اُ زُ ] ( ع اِ ) ج ِ اِزار.
ازر. [ ] ( اِخ ) موضعی در جنوب غربی خلیج فارس : شهرستان آنرا [ بحرین را ] هجر گفته اند اردشیر بابکان ساخت و در زمان سابق آنرا بالحسا و قطیف و ازر و الاره و فروق و بینونه و سابون و دارین و غابه از ملک عرب شمرده اند اکنون جزیره بحرین داخل فارس است و از ملک ایران . ( نزهة القلوب جزو 3 ص 137 ).

معنی کلمه آزر در فرهنگ فارسی

( آزر ) نام پدر ابراهیم خلیل . این نام در قران در سوره ( الانعام ) آیه ۷۶ آمده ولی در مدارک قدیمه بعنوان نام پدر ابراهیم یاد نشده و نام حقیقی او تارح یا تارخ است . فرنکل بدلایلی [ عازر ] و [ آزر ] را ما خود از کلمه عبری الاذر دانسته گوید آن نام خادم وفادار ابراهیم بود . آزر به [ بتگر ] و [ بت تراش ] معروف است .
نام پدر ابراهیم پیغامبر
موضعی در جنوب غربی خلیج فارس

معنی کلمه آزر در فرهنگ اسم ها

اسم: آزر (پسر) (عربی، عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: azar) (فارسی: آزر) (انگلیسی: azar)
معنی: نام پدر ابراهیم خلیل ( ع )، اسبی که ران دو پای عقبش مشکی و دستهایش به رنگ دیگر است

معنی کلمه آزر در دانشنامه آزاد فارسی

آزر. در قرآن پدر، نیای پدری، یا نیای مادری ابراهیم. در انعام (۷۴) از او به پدر ابراهیم (أبیه) یاده شده است. بیشتر مفسران عامه، او را پدر واقعی و صُلبی ابراهیم دانسته اند. ابراهیم بارها پدرش را از شرک و بت پرستی باز می دارد (مریم، ۴۲ـ ۴۵؛ انبیاء، ۵۲). برخی متکلمان، چون معتقد به عصمت انبیاء و پاکدامنی تبار آنان از شرک هستند، از پذیرش این که آزر پدر ابراهیم بوده، ابا دارند. انکار مفسران از آن رو است که نام اصلی پدر ابراهیم در دیگر منابع تارِح آمده است. شاهد دیگر آن که در میان اعراب رسم است که عمو و دایی را پدر (أب) و خاله را مادر (اُم) می نامند. علامۀ مجلسی اخباری را که در آن ها نام پدر ابراهیم آزر آمده است بر تقیه حمل می کند. ابراهیم برای او دعای خیر کرد و نوید داد که از خداوند بر او آمرزش بخواهد و چنین کرد (مریم، ۴۷؛ شعرا، ۸۶) و چون آزر به راه راست نیامد از او دوری جست (توبه، ۱۱۴).

معنی کلمه آزر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آزر. آزَر، از اعلام قرآن
بیشتر مفسران عامه به استناد همین آیه، آزر را پدر صلبی ابراهیم (علیه السلام) دانسته اند. در برابر، مورخانی که نام پدر ابراهیم را تارَخ یا تارَح یاد کرده اند، محتمل می شمارند که از این دو نام، یکی نام پدر ابراهیم و دیگری لقب او بوده است. کسانی نیز گفته اند که آزر در برخی زبان های غیرعربی، کلمه ای نکوهش آمیز است و گروهی آن را نام بتی دانسته اند که معبود پدر ابراهیم بوده است.
فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۳۲.
قرآن کریم حکایت می کند که ابراهیم خلیل آزر را به دوری از بت ها و ترک راه شیطان و پیمودن راه راست فراخواند و از عذاب خداوند برحذر داشت.
انعام/سوره۶، آیه۶.
(۱) قرآن کریم.(۲) ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ج۱، ص۹۴_۱۰۰، بیروت، دارصادر، ۱۹۷۹م.(۳) خزائلی، محمد، اعلام القرآن، ص۵۵_۵۹، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۰ش.(۴) رشیدرضا، محمد، المنار، ج۷، ص۵۳۴_۵۵۳، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.(۵) زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ذیل «آزر».(۶) طباطبائی، محمدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۱م.(۷) طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج۱، ص۲۳۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۹-۱۸۸۱م.(۸) فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی.(۹) نیشابوری، احمد بن محمد، قصص الانبیاء، ص۷۲_۷۳، بیروت، دارالکتب، ۱۹۸۱م.(۱۰) یعقوبی، ابن واضح، تاریخ، ج۱، ص۲۱_۲۸، بیروت، دار صادر.
[ویکی شیعه] آزر. آزَر پدر یا عموی حضرت ابراهیم (ع) است که نام وی در آیه ۷۴ سوره انعام آمده است. در این آیه از آزر، با تعبیر «أب» یاد شده است؛ به همین دلیل برخی آزر را پدر حضرت ابراهیم دانسته اند. کسانی معتقدند که پدران انبیاء نباید مشرک باشند، به همین دلیل آزر پدر ابراهیم نیست. طباطبایی در المیزان معتقد است آزر پدر ابراهیم نیست. در برخی از منابع تاریخی نام پدر ابراهیم را تارخ ثبت کرده اند. درخواست استغفار ابراهیم (ع) برای آزر از جمله مسائل کلامی است که مورد مناقشه قرار گرفته است.
آزر را از اهالی روستای کوثی در سواد (کوفه کنونی) معرفی کرده اند. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که آزر منجم نمرود بوده است. قبل از تولد حضرت ابراهیم(ع)، آزر نزد نمرود پیش بینی کرد در این زمان مردی به دنیا می آید که مردم را به دینی دیگر می خواند و سپس در آتش انداخته می شود. به همین جهت نمرود دستور داد زنان از مردان جدا شوند و اطفالی که به دنیا می آمدند را بکشند.
در تفسیر تبیان آمده است آزر به معنای خطاکار است یا اینکه اسم بتی بوده است و آزر بت پرست بوه است. وی عمو یا جد مادری ابراهیم(ع) بوده و اسم پدر ابراهیم(ع) تارخ بوده است. برخی آزر را جد مادری ابراهیم(ع) یا عموی وی دانسته اند در مقابل برخی وی را پدر حضرت ابراهیم(ع) دانسته اند.
[ویکی اهل البیت] آزر. آزر پدر یا عموی حضرت ابراهیم علیه السلام و شخصی بت پرست بود. لذا به مقابله با آن حضرت پرداخت. در سوره انعام آیه 74 آمده: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لأَبِیهِ آزَرَ».
بیشتر مفسران عامه به استناد آیه فوق، آزر را پدر صلبی ابراهیم علیه السلام دانسته‎اند.
پژوهش دقیق‎تر در دیگر آیات قرآن نشان می‎دهد که آزر پدر صلبی ابراهیم نبوده (نک ـ ابراهیم) چنان که در بسیاری از منابع معتبر اسلامی وی به عنوان عمّ ابراهیم معرفی شده و رأی غالب مفسران شیعه که به موحّد بودن پدرانِ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قائلند نیز همین است.
علامه شعرانی در کتاب نثر طوبی گوید: در تورات و قول علمای انساب پدر ابراهیم تارح نام داشت و در یکی از تواریخ نصاری که مؤلف آن در اوائل قرن چهارم و اواخر قرن سیم میلادی می زیست موسوم به اوسیبوس نام او را آزر یا آثر ذکر کرده است و این مرد خود از علمای دین مسیحی است و علمای ما گویند پدر اصلی ابراهیم مؤمن بود به خدای یگانه و این مرد عم او بود یا جد مادری و به اعتبار او را پدر نامید.
حضرت ابراهیم علیه السلام با او صحبت و بت پرستی را رد کرد. بعضی از عباراتی که آن حضرت به آزر گفت، در قرآن آمده است.
اما این عبارات در آزر موثر واقع نشد و حتی ابراهیم را تهدید کرد که دست از عقیده اش بردارد. اما حضرت ابراهیم با او به ملایمت سخن گفت و حتی فرمود: من برای تو استغفار می کنم و سرانجام در حال شرک از دنیا رفت.
[ویکی الکتاب] آزر. تکرار در قرآن: ۱(بار)
ظاهر آیه آنست که آزر پدر ابراهیم «علیه السلام» بود. و صریح آیات است که آزر مشرک و بت پرست بود و در مقام انکار می‏گفت در ایجا دو سئوال پیش می‏آید اول آن که اهل تاریخ نام پدر ابراهیم «علیه السلام» را تارح (با حاء و خاء) نوشته‏اند، در مجمع البیان از زجاج نقل شده: بین علماء نسب اختلاف نیست که نام پدر ابراهیم، تارخ گفته است، می‏گوید: تارخ پدر ابراهیم خلیل بود: در عهد نمرود به دعوت برخاست و آنگاه او را بیست و چهارمین پیغمبر از پیامبران نقل می‏کند و نیز می‏گوید: از عالم «علیه السلام» نقل شده که: آزر جدّ امّی ابراهیم بود. در کامل بن اثیر، نام پدر آن حضرت را تارخ نوشته و در تورات حاضر تارِح است. دوم: آنکه: لازم می‏آید در آباء حضرت رسول «صلی اللّه علیه وآله وسلم» مشرک وجود داشته باشد با آن که شیعه بالاتفاق در موحّد بودن پدران آن حضرت اجماع کرده‏اند: مجلسی علیه الرحمه در بحار (ج 12 ص 49 ط جدید) می‏گوید: اخباری که بر اسلام پدران آن حضرت دلالت می‏کند، از طریق شیعه مستفیض بلکه متواتر است. طبرسی علیه الرحمه در مجمع البیان پس از نقل قول زجّاج مؤیّد اصحاب ما «امامیّه» است که: آزر جدّ امّی و یا عموی ابراهیم بود، نزد امامّیه بصّحت رسیده که پدران حضرت رسول صلوات اللّه علیهم تا آدم همه موحد بودند، و طایفه امامیه بر این مطلب اجماع کرده‏اند. نا گفته نماند، تدبّر در کلام عرب و آیات قرآن کریم نشان می‏دهد که معنای حقیقی «اَبْ» گر چه پدر اصلی است، ولی در غیر آن نیز: بقدری استعمال شده که نزدیک است معنای اصلی بعضاً به قرینه محتاج باشد راغب گوید: «اَلاَب: الوالد، و یُسّمی کُلِّ مَنْ کانَ سَبَباً فی ایجادِ شَیئیٍ اَوْ اِصْلاحِهِ اَوْ ظُهُورِهِ اَباً»اب. پدر و هر که سبب ایجاد، یا اصلاح و یا ظهور چیزی باشد، به او اب گفته می‏شود حضرت رسول به علی (علیهما السلام) فرمود «اَنا و اَنْتَ اَبَوا هذِهِ الاَمَّةِ» من و تو دو پدر این ملّت هستیم، به آنکه از میهمانان پذیرایی کند گویند: ابولاضیاف، و به آنکه آتش جنگ بیفروزد: ابوالحرب، به معلّم نیز اب گفته‏اند (از مفردات). در قرآن مجید پدران در جای بزرگان قوم و بالعکس استعمال شده است، در چندین جا از کفّار نقل شده که در مقابل پیامبران گفته‏اند: یعنی از پدران خود پیروی خواهیم کرد. در جای دیگر به جای «آبائنا» «سادَتَنا و کُبرائنا» آمده که روز قیامت خواهند گفت . نا گفته نماند اخ و اخت چنانچه گذشت و ام، چنانچه خواهد آمد مانند اب، استعمالشان بسیار وسیع است و اما کلمه والد و والدة فقط به پدر و مادر حقیقی اطلاق می‏شود، لاغیر. در این صورت، بسیار آسان است که بگوییم، آزر، جدّ امّی ابراهیم «علیه السلام» بود و به او پدر خطاب کرده است. المیزان در این خصوص تحقیقی دارد که خلاصه آنرا در اینجا می‏آوریم و آنچه میان دو قوس (پرانتز) گفته می‏شود از نگارنده است. (تدبّر در آیات نشان می‏دهد که: آزر پدر اصلی ابراهیم «علیه السلام» نبوده است، زیرا آن حضرت در اولین برخورد با قومش، دعوت خویش را از مردی شروع کرد که قرآن فرموده: پدر او بود، و اصرار کرد که وی بدین توحید در آید، او در جواب تندی کرد گفت: اگر بس نکنی سنگبارانت کنم، از من دور شو، ابراهیم بر او سلام کرد و گفت: از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست. و از شما و آنچه جز خدا می‏خواند کنار می‏شوم. مریم 40-48. در سوره شعراء داستان از سر گرفته شده و در آنجا پس از گفتگو با پدر و قومش و تخطه بت پرستی، دعا می‏کند و می‏گوید: پروردگارا مرا بصالحان ملحق کن و پیش آیندگان نیکنام گردان. و از وارثان بهشت کن و پدرم را بیامرز که از گمراهان است . (چون دعای آن حضرت و استغفار برای پدرش بعد از گفتگو با بت پرستان نقل شده، چنین بدست می‏آید که آن حضرت در آن موقع هنوز از بابل خارج نشده بود، گر چه صاحب المیزان از «کان» در «کان مرنَ الضّالین» استفاده کرده و گفته است استغفار، شاید بعد از مرگ آزر و یا بعد از خروج از بابل بود. ولی صدر آیات در سوره شعراء مانع از آن است. (هیچ مانعی ندارد که «کانَ» در آیه به معنی حال و ثبوت باشد نظیر «کَیْفَ نکَّلِمُ مَنْ کان فی المَهْدِ صَبِیاً» یعنی با کسی که اکنون در گهواره و کودک است چگونه تکلّم کنیم؟! و معنی «اِنَّهُ کانَ مرن الضّالین» آنست که او از گمراهان است. و اینکه فرموده: استغفار بعد از مرگ آزر بوده بسیار بعید است، زیرا در سوره توبه، چنانچه خواهد آمد هست «فَلَمّا تَبَیَّنَ اِنَّهُ عَدو لَلّهِ تَبَّرَءَ مِنْه» چون بر ابراهیم روشن شد که آزر دشمن خداست از او بیزاری کرد. تا آزردنده بود، ابراهیم احتمال می‏داد که او، ایمان آورد و چون مشرک بمرد این احتمال منتفی شد و آن حضرت از وی بیزاری کرد، در این صورت معنی ندارد که بگوئیم، بعد قهراً این کار را پیش از مرگ او کرده بود و عنقریب در این باره توضیح بیشتر داده خواهد شد). آنوقت، خداوند فرموده که: استغفار ابراهیم برای پدرش بواسطه وعده قبلی بود، و چون بر وی روشن شد که او دشمن خداست از وی بیزاری نمود توبه 114 و خلاصه، قرآن روشن می‏کند که ابراهیم برای پدرش هم دعا کرد و هم بیزاری نمود. همه اینها در اوائل عهد آن حضرت بود که هنوز از بابل هجرت نکرده بود. سپس خداوند، هجرت و اولاد خواستن او را بیان می‏کند: گفت من بسوی پروردگارم می‏روم او حتماً مرا راهنمائی می‏کند. پروردگارا برای من اولاد صالح عنایت فرما، صافات 99-100. و آنوقت می‏فرماید: او و لوط را نجات دادیم و به زمین با برکت بردیم. انبیاء:71 و نیز فرموده: چون از بت پرستان و معبودهایشان کنار شد: به او اسحاق و یعقوب را دادیم. مریم:49 . سپس خداوند، دعای آن حضرت را در آخر عمر و در مکه و پس از تولّد دو فرزندش و اسکان اسمعیل در مکّه و بنای کعبه، چنین نقل می‏کند: پروردگارا این دیار را امن گردان. من و فرزندانم را از بت پرستی دور کن... پروردگارا من بعضی از ذرّیّه خودم را بدره غیر قابل کشت نزد خانه محترم تو سکونت دادم، تا نماز بپا کنند... حمد خدای را که در پیری، اسمعیل و اسحق را به من عنایت فرمود... تا گفت: . آیه فوق بهترین شاهد است این پدر که با مادرش یک جا برای آنها مغفرت می‏خواهد غیر از (آزر) است، زیرا دیدیم که دعا برای آزر روی وفا به وعده بود و سپس از وی بیزاری نمود، دیگر معنی ندارد که در آخر عمر باز برای کسی که از او بیزاری کرده آمرزش بخواهد. جای دقت است که در این دعا «والِدَیَّ» آمده که جز به پدر و مادر اصلی اطلاق نمی‏شود، بر خلاف «اب» که اعم است و در دعای آزر، گفته بود «وَاغْفِرْلاَبی» پس نتیجه این است که آزر، پدر اصلی ابراهیم «علیه السلام» نبود، بلکه عنوانی داشت که می‏شد به او «یا اَبَتِ» خطاب کرد، لغت عرب اجازه می‏دهد که کلمه اب بر جدّ، عمد، ناپدری، سرپرست امور، و بر هر بزرگ مطاع، گفته شود. (المیزان ج 7 ص 168- 171) استغفار ابراهیم برای آزر در این بحث از آیات استفاده خواهیم کرد که: 1: استغفار برای مشرک تا وقتی که نمرده و احتمال هدایت داده می‏شود. جایز است. 2: چون مشرک در حال شرک از دنیا رفت و اهل عذاب بودنش حتمی شد، دیگر نمی‏شود برای او آمرزش خواست. 3: در این کار از ابراهیم «علیه السلام» که برای آزر استغفار کرد پیروی خواهیم نمود، نه اینکه او در همه کار مقتدای ماست جز در استغفار برای مشرک. 4: آمرزش برای مشرک معنایش آنست که بگوئیم: خدایا او را هدایت کن و بیامرز. 5: روشن خواهید شد که در پیروی ما از آن حضرت هیچ استثنائی وجود ندارد، و این اشتباه محض است که بگوئیم: قرآن می‏گوید در همه کار از ابراهیم پیروی کنید مگر در استغفار برای مشرک. اینک آیات را بررسی می‏کنیم ، یعنی سلام بر تو از خدایم برای تو آمرزش خواهم خواست و در ضمن دعاهای خود گفت: پدرم را بیامرز که از گمراهان است. این دو آیه صریح‏اند در اینکه آن حضرت به آزر وعده استغفار کرد و به آن عمل نمود. در سوره توبه، درباره استغفار برای مشرکان چنین آمده . یعنی پیغمبر و مؤمنان را نرسد برای مشرکان بخواهند، گر چه خویشاوند باشند، پس از آنکه معلوم شد که آنها اهل جهنّمند، استغفار ابراهیم برای پدرش، فقط برای وعده‏ای بود، و چون بر او روشن شد که پدرش دشمن خداست از وی بیزاری نمود که ابراهیم خدا ترس و بردبار است. از این دو کریمه چند مطلب بدست می‏آید. 1: پیغمبر و مؤمنان را جایز نیست برای مشرکان پس از مردن آنها و حتمی شدن عذابشان، آمرزش بخواهند «من بعد ما تَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُمْ اَصحابُ الجَحیم» تبیّن و روشن شدن طبعاً در صورتی است که مشرک در حال شرک از دنیا برود تا وقتی که نمرده احتمال هدایت شدن دارد و جهنّمی بودنش قطعی نیست. امّا آیا می‏شود برای مشرک در حال حیاتش آمرزش خواست و گفت: خدایا او را هدایت کن و بیامرز، آیه از حکم آن ساکت است. ولی از خارج می‏دانیم که اشکال ندارد. 2: ابراهیم برای پدرش تا وقتیکه زنده بود، آمرزش خواست و چون در حال شرک بمرد، جهنّمی بودنش یقینی شد، از او بیزاری نمود «فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ اَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبّعَرَءَ مِنْهُ» ولی تا زنده بود و احتمال شدن می‏رفت از او بیزاری نکرد، در مجمع البیان و المنار و تفسیر ابن کثیر ذیل آیه فوق، هست که ابن عباس گوید: ابراهیم روشن گردید که او دشمن خداست، آنوقت از او بیزاری نمود. و خلاصه مضمون دو آیه فوق چنین است: پیغمبر و مؤمنان نباید برای مشرکان، پس از مرگ آنها استغفار کنند. گویا کسی اشکال کرده و می‏گوید: پس چرا ابراهیم برای آزر که مشرک بود استغفار کرد؟ جواب اینست که: ابراهیم نیز پس از مرگ او آمرزش نخواست. بلکه از او بیزاری نمود، فقط پیش از مرگ وی، روی وعده‏ایکه کرده بود برای او استغفار نمود و آن نیز جایز و بلامانع است. بیضاوی در ذیل آیه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُمْ اَصْحابُ الْجَحیمْ» می‏گوید:تبیّن در صورتی است که بر کفر بمیرد بعد می‏گوید: این دلیل است که برای مشرکان زنده، استغفار جایز است که برای آنهاست و با این جواز، اشکال استغفار ابراهیم دفع می‏شود. به چند تفسیر که دسترس بود مراجعه کردم جز بیضاوی به این نکته توجّه نکرده‏اند و حقّا که او خوب فهمیده است. آری ابراهیم «علیه السلام» برای مشرک زنده، آمرزش خواست و چون در حال شرک مرد. از وی بیزاری کرد، زیرا یقین شد که او اهل عذاب است. پیغمبر و مؤمنان نیز که دینشان همان دین ابراهیم است. نمی‏توانند برای مشرکان پس از مرگشان جایز است همانطور که ابراهیم کرد. در آیه شریفه «اِلّا عَنْ مَوْعِدَةِ وَعَدَها اِیّاه» اشاره بوعده ظاهراً برای این است که آنحضرت در این کار، وفا بوعده نیز کرد. نه اینکه: اصل استغفار جایز نبود ولی ابراهیم چون وعده کرده بود آنخلاف را انجام داد (نعوذ باللّه). در سوره ممتحنه پس از نهی از مودّت مشرکان و دشمنان خدا، چنین آمده . یعنی در عمل ابراهیم و پیروانش برای شما سر مشق خوبی هست، آنگاه که بقومشان گفتند: ما از شما و آنچه سوای خدا می‏پرستید بیزاریم، به شما کفر می‏ورزیم و همیشه میان ما و شما، عداوت و کینه توزی هست تا بخدای تنها، ایمان باورید (میان آنها ربطی نماند) مگر سخن ابراهیم که بپذیرش گفت: از خدا برای تو آمرزش خواهم خواست و جز این در قبال خدا برای تو کاری نتوانم کرد. دفعه دیگر، آیه و ترجمه آنرا بدقّت بخوانید. در این کریمه «اِلّا قولَ ابراهیم» استثناء است از مضمون جمله فوق، که همان جدایی و بیزاری و عداوت و عدم الفت باشد و به عبارت اخری از کلمه «اِذا قالوا لِقَومِهِمْ» تا «لا اَمْلِکُ لَکَ مِنَاللّه مِنْ شَیئی» یعنی مجموع مستثنی منه، توضیح و تفضیل «اُسْوَة» در صدر آیه است. و خلاصه مطلب این است: شما هم باید مانند ابراهیم و تابعانش از مشرکان جدا شوید و آنها را دوست ندارید و باید بگوئید: همیشه میان ما و شما عداوت و کینه هست. فقط از این جدائی و عداوت قول ابراهیم را استثناء می‏کنم که به پدرش گفت: برای تو از خدا آمرزش خواهم خواست. شما هم با وجود عداوت، می‏توانید برای مشرکان آمرزش بخواهید چنانکه او خواست. و به عبارت دیگر، مانند ابراهیم باشید هم در عداوت با مشرکان و هم در خواستن توفیق ایمان برای شما سرمشق خوبی است هم در عداوت مشرکان و هم در استغفار برای آنان. دلیل دیگر این مطلب آن است که در ذیل آیات فوق آمده . یعنی خدا شما را نکوئی کردن و انصاف ورزیدن با کسانی که در کار دین با شما جنگ نکرده و از دیارتان بیرون ننموده‏اند، منع نمی‏کند آزر مشرک بود ولی در کار دین با ابراهیم جنگ نکرده بود و او را از خانه بیرون ننموده بود، چه مانعی داشت که آن حضرت با او نکوئی کند و کدام نکوئی بالاتر از آنست که بگوید: خدایا به او توفیق ایمان بده و بیامرز. مگر حضرت رسول «صلی اللّه علیه و آله و سلم» در حق مشرکان نمی‏گفت: «اَلّهُمَّ اهْدِقَوْمی فَاِنَّهُم لا یَعْلَمون». بسیار بسیار عجیب است که مفسّران شیعه و سنّی «اِلّا قول ابراهیم» را از «اُسْوَة» استثناء گرفته و گفته‏اند: مقصود این است که از ابراهیم پیروی کنید مگر در استغفار برای پدرش، برای نمونه به تفسیر مجمع الفتوح و منهج الصادقین، رجوع کنید خواهید دید که استثناء را از «اُسوة» گرفته و گفته‏اند: یعنی از ابراهیم پیروی کنید مگر در استغفار برای پدرش که در این کار نباید از وی پیروی نمائید زیرا او این عمل را روی وعده‏ایکه داده بود، کرد. بیضاوی در تفسیر آیه 114 از سوره توبه چنانکه در سابق گفتیم مطلب را خوب درک کرده و گفته است: آیه بر جواز استغفار برای مشرکان دلالت دارد و اشکال قول ابراهیم با آن دفع می‏شود. ولی در سوره ممتحنه، مطلب را از یاد برده و استثناء را از «اُسوة» گرفته و می‏گوید نباید در استغفار به ابراهیم تأسّی کنید. این مفسّران نامی در صورت صحّت کلامشان، لازم می‏آید که ابراهیم «علیه السلام» خلاف شرع کرده باشد و مطلب این می‏شود که: از ابراهیم تأسی کنید مگر در این عمل که کاری بر خلاف دستور خدا بود. اگر گویند: وعده کرده بود، می‏بایست بوعده خود عمل کند! گوئیم، مگر وعده، خلاف شرع را شرعی می‏کند!؟ و آنگهی وعده خلاف شرع را چرا می‏کرد؟! اگر گویند: این عمل در شریعت آن حضرت جایز بود و در شرع اسلام نسخ شده است! گوئیم: از کجا؟! به ضرورت قرآن دین ما همان دین حنیف ابراهیم است ، . شکر خدا را که الهام بخشید این حقیقت ارزنده را از قرآن مجید با مقایسه آیات بدست آوردیم، آنچه قرنها بر مفسّران پوشیده مانده بود روشن گردید، و معلوم شد که ابراهیم «علیه السلام» در همه کار مقتدا و سر مشق ماست حتی در استغفار برای مشرک. دیگر لازم نیست سخنی بگوئیم که مستلزم ناروا برای آنحضرت باشد. ابراهیم به آرز وعده کرد، آن وعده جایز و شرعی بود و به همان وعده عمل کرد، آنهم جایز بود، ما هم می‏توانیم در این کار بر آن پیامبر بزرگ تأسی نمائیم سلام بر او.
[ویکی فقه] آزر (قرآن). آزر عمو یا جد مادری حضرت ابراهیم علیه السّلام است.
از انضمام آیه ۱۱۴ سوره توبه که اظهار برائت ابراهیم علیه السّلام را از آزر بیان می دارد (فلما تبین له انه عدو لله تبرا منه)
توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.
۱. ↑ توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۳۰۲، برگرفته از مقاله «آزر»
...
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)

معنی کلمه آزر در ویکی واژه

اسم: آزر (پسر) (عربی، عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: azar) (فارسی: آزر) (انگلیسی: azar) معنی: نام پدر ابراهیم خلیل ( ع )، اسبی که ران دو پای عقبش مشکی و دستهایش به رنگ دیگر است برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم عربی، اسم عبری، اسم مذهبی و قرآنی

جملاتی از کاربرد کلمه آزر

آزردگان: ترجمه عنایت شکیباپور انتشارات دنیای کتاب از فرانسوی به فارسی ۱۳۶۱
آدی آزرونی (عبری: עדי עזרוני‎؛ زادهٔ ۱۶ نوامبر ۱۹۷۸) بازیگر، مدل، مجری تلویزیون و تهیه‌کننده فیلم اهل اسرائیل است.
من به آزارت خوشم چون مرهم دیدار هست خوشدل از یک دیدنم گر صدهزار آزردگی است
چون بیندیشم خرد مر نظم را مانی شود چون بنظم آرم زبان مر لفظ را آزر شود
قبل از انتشار آیات شیطانی، ناشر «اخطارهایی از مشاور تحریریه ناشر» دریافت کرد که ممکن است کتاب مورد بحث باشد. بعدها، رشدی در مورد زمانی که کتاب در شرف انتشار بود، گفت: «انتظار داشتم چند آخوند آزرده شوند، من را نام ببرند و بعد بتوانم در ملاء عام از خودم دفاع کنم. راستش هرگز انتظار چنین چیزی را نداشتم.»
تعاریفی که پژوهشگران از تبلیغات شوک‌آور ارائه داده‌اند چندان با یکدیگر تعارض ندارد؛ مثلاً دارن دال، متخصص بازاریابی کانادایی، می‌نویسند تبلیغات شوک‌آور نوعی از تبلیغات است که «عمداً، و نه سهواً، هنجارها و ارزش‌های شخصی و اجتماعی را به‌گونه‌ای نقض می‌کنند که صرف نظر از دلیل نامناسب بودن، ناشایست بودن، مبتذل بودن یا از منظر زیبایی‌شناختی نامناسب بودنشان، توهین‌آمیز یا «تکان‌دهنده» تلقی شوند و مخاطب خود را مبهوت و آزرده می‌کند». یا برای مثال پیکتون می‌نویسد: «تبلیغات هدفمند، توهین آمیز، بحث‌برانگیز و جلب توجه کننده‌ای که برای فروش یک محصول یا ترویج یک ایده خاص تولید و منتشر می‌شوند».
چون ترا این گروه آزردند دل پاک ترا ز جا بردند
خاطر اهل دل طلب کردن دور بودن ز مردم آزردن
از اواخر سال ۲۰۱۰ تصمیماتی همانند معلق کردن سربازی اجباری و تعطیل کردن نیروگاه‌های اتمی (کمی بعد از فاجعه فوکوشیما در ژاپن) که اصول اساسی محافظه‌کارانه اتحادیه دموکرات مسیحی را می‌شکست، باعث حرکت بیشتر حزب به سمت لیبرالیسم و آزردگی برخی از اعضا و رای‌دهنده‌های محافظه‌کار این حزب شد. در کنفرانس حزبی نوامبر ۲۰۱۱، اتحادیه دموکرات مسیحی بعد از سال‌ها مخالفت با تعیین حداقل حقوق در آلمان، کف درآمدی را برای مزدبگیران پیشنهاد کرد.
«رَبَّنا» خداوند ما، «إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی» من بنشاندم فرزند خویش را، «بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ» بهامونی بی بر، «عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» بنزدیک خانه تو، خانه‌ای با آزرم کرده بزرگ داشته، «رَبَّنا» خداوند ما، «لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ» تا نماز بپای دارند، «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ» دل قومی از مردمان چنان کن، «تَهْوِی إِلَیْهِمْ» که می‌شتابد باین خانه و بایشان، «وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ» و روزی کن ایشان را از میوه‌ها، «لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ (۲۷)» مگر سپاس دار باشند ترا.
حرفه‌اش آزردن خلق خداست دور دارد خویش را از راه راست
در انئید یونو یک الهه، همسر ژوپیتر و در نتیجه ملکه خدایان است. او عاشق ملکه دیدو و کارتاژ است و به عنوان حامی آن شهر عمل می‌کند. او همچنین مردم لاتین و تورنوس را دوست دارد. (در زمان ویرژیل، او به عنوان الهه حامی امپراتوری روم پرستش می‌شد) او اغلب پیام آور خود، آیریس، الههٔ رنگین‌کمان را برای رسیدگی به امور روی زمین می‌فرستد. یونو آنتاگونیست اصلی آئنیاس در سراسر انئید است. او به دلایل شخصی و نسبتاً کوچک از تروجان‌ها متنفر است، از جمله این واقعیت که تروجان‌ها گانیمده و پاریس زمانی غرور او را آزرده کرده بودند. او یک نیروی خشمگین، مغرور و شریر است که به‌طور خستگی ناپذیر آئنیاس و تروجان‌ها را آزار می‌دهد، حتی اگر می‌داند که در نهایت نمی‌تواند آنها را از دستیابی به سرنوشتشان بازدارد.
فخر رازی در تفسیر کبیر، سخن کسانی را که گفته‌اند آزر پدر ابراهیم نبوده، رد کرده و گفته‌است سخن ایشان بر اخبار یهود مستند است. محمد بن جریر طبری در تفسیر تبیان، آزر را پدر ابراهیم دانسته و به گفته محمد بن اسحاق صاحب کتاب المغازی استناد کرده‌است.
این داستان را از دید تاریخی در روزگار پادشاهی ذونواس از شاهان حمیری یمن انگاشته‌اند. [نیازمند منبع] ذونواس که گرایش‌های یهودی داشته مسیحیان آن سامان را می‌آزرده‌است و این آزار مسیحیان از بهانه‌های تازش حبشیان مسیحی به یمن بوده‌است. [نیازمند منبع]
ز کین‌جویی شده چونان بی آزرم که در چشمش جهان تاری بد از شرم
برتر آی از طبع و نفس و عقل ابراهیم وار تا بدانی نقشهای ایزدی از آزری
این تن آسوده بر سر گنجیست وان دل آزرده در دم نانیست
آزرده‌ام از فراق چونانک دل باز نمی‌دهد وصالم
بنا بر حکایتی از ارسطو که کلیتارخوس و دیودور سیسیلی به آن شاخ و برگ داده‌اند، آتالوس به تلافی آنکه پاوسانیاس عزت و اعتبار دوستش—که از قضا او نیز پاوسانیاس نام داشت—را لکه‌دار کرده بود به او تعرض جنسی نمود. این قضیه در نهایت منجر به قتل فیلیپ شد زیرا پاوسانیاس از اینکه شاه فیلیپ، آتالوس را مورد غضب قرار نداده، بسیار خشمگین و دل‌آزرده بود.
آزرمی‌دخت یکی از سه زنی در تاریخ ایران است که توانسته بر ایران حکومت کند. خواهرش بوران‌دخت (حکومت در دو دوره در ۶۳۰ و همچنین از ۶۳۱ تا ۶۳۲ میلادی) و موزا، ملکه اشکانی (حکومت از ۲ پیش از میلاد تا ۴ میلادی)، دو زن دیگر هستند.