آنارشی
معنی کلمه آنارشی در فرهنگ معین
معنی کلمه آنارشی در فرهنگ عمید
۲. وضع جامعه ای که در آن دولت و قانون وجود نداشته باشد.
= آنارشی
معنی کلمه آنارشی در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - هرج و مرج بی نظمی . ۲ - وضع کشوری که حکومت و قانون در آن حکمفرما نباشد .
معنی کلمه آنارشی در دانشنامه آزاد فارسی
(از ریشۀ یونانی آنارخوس، به معنی بدون فرمانروا) در اصطلاح، اوضاع جامعه ای بدون حکومت و قانون اجباری و فراگیر که نوعی بی نظمی و هرج ومرج در آن حکمفرماست. آنارشی حالت اجتماعی مطلوب از نظر آنارشیست ها است.
معنی کلمه آنارشی در ویکی واژه
اغتشاش، هرج و مرج، بینظمی، بیسروسامانی. خودسری مردم، وضع مملکتی که قانون نداشته باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه آنارشی
بسیاری از افراد یهودی الاصل، مانند اما گلدمن، الکساندر برکمن، پل گودمن، موری بوکچین، وولین، گوستاو لانداور، دیوید گریبر و نوآم چامسکی در تاریخ آنارشیسم نقش داشتهاند. با این حال، مانند این آنارشیستهای یهودی الاصل، جنبشهای آنارشیست یهودی نیز در جوامع اروپای شرقی و اروپای مرکزی و غرب وجود داشتهاست. شهرهایی که از اواخر قرن نوزدهم تا جنگ جهانی دوم به آنها مهاجرت کردند. همه اعضای اولین گروه آنارشیست در امپراتوری روسیه، که در سال ۱۹۰۳ در بیاویستوک تشکیل شد، یهودی بودند. یهودیان زبان ییدیش در کنگره بینالمللی آنارشیست آمستردام در سال ۱۹۰۷ شرکت کردند.
رفتار طلوعی و کلا هژمونی رمان به لحاظ آکادمیک به ما این تعریف را یادآور میشود که رمان اساساً ساحت آدم سرگشته پشت ویترین چرخان خیابان است. این را فیلسوفی به اسم لوکاچ گفتهاست. در این رفتار، آدم سرگشته نظارهگرِ پشت ویترین چرخانِ منزوی، فقط سعی دارد احوالات نامنظم خودش را متمرکز کند اما این در نامنظم بودن و آنارشیست بودن در این تهران بی رحم راه به جایی نمیبرد. اوج آن در صحنه ربودن موبایل مهران توسط فرد موتوری متجلی میشود.
برخی لیبرترینها از سرمایهداری لسه فر و حقوق مالکیت خصوصی مثلاً در خصوص زمین، زیرساختها و منابع طبیعی حمایت میکنند. دیگران، مشخصاً سوسیال لیبرترینها، خواهان برکندن سرمایهداری و مالکیت خصوصی ابزار تولید به نفع مالکیت و مدیریت اشتراکی یا تعاونی هستند. یک شکاف دیگر شکاف بین مینارشیستها و آنارشیستها است. مینارشیستها معتقدند یک دولت مرکزی حداقلی لازم است، حال آن که آنارشیستها پیشنهاد میدهند دولت به کل حذف شود.
پس از اعدام چولگوش، گلدمن گوشهنشین شد و عزلت اختیار کرد. او توسط هممسلکهای آنارشیستش سرزنش و تحقیر شده بود، از مطبوعات طرد شد و از معشوقش، برکمن، جدا افتاده بود؛ لذا به صورت ناشناس به شغل پرستاری ادامه داد. وی بعداً نوشت: «تلخ و دشوار بود که دوباره با زندگی روبرو شوم.»
در اواخر قرن بیستم، نویسندگان آنارشیست معاصر (کالین وارد، هربرت ردک و پل گودمن) انتقاد آنارشیسم از آموزش دولتی را شدت بخشیدند و گسترش دادند. آنها عمدتاً خواهان سیستمی متمرکز بر خلاقیت کودکان بودند، به جای این که توانایی آنها برای رسیدن به حرفه یا شرکتی صرف شود، که مولد چیزهایی برای استفاده در جامعهٔ مصرفگرا باشد. آنارشیستهای معاصر مانند کالین وارد، همچنین استدلال کردهاند که آموزش دولتی برای تداوم نابرابری اقتصادی-اجتماعی است.
در فرانسه این جنبش از میان «سندیکالیسم انقلابی» برآمد که آوازهگر آن فرناند پلوتیر (۱۹۰۱–۱۸۶۷)، سازمان دهنده و نظریهپرداز جنبش کارگری بود که از مارکسیسم بریده و به آنارشیسم گرویده بود. وی که از ترورهای ناکام آنارشیستها در فاصلهٔ ۱۸۹۲–۹۴ سرخورده بود، بر آن شد که اتحادیههای کارگری را میتوان نه تنها همچون سلاحی برای بهبود وضع طبقهٔ کارگر، بلکه همچنین برای «عمل مستقی» که غایت آن برانداختن سرمایهداری است، بکار برد.
در یک جامعهٔ آنارکو-کاپیتالیستی، اجرای قانون، دادگاهها و همهٔ خدمات دیگر، به جای دولت و به واسطه دریافت مالیات، توسط رقابتکنندگان با بودجه خصوصی فراهم میشوند و پول نیز از طریق بخش خصوصی و بهطور رقابتی در یک بازار باز فراهم میشود. در نتیجه فعالیتهای شخصی و اقتصادی زیرمجموعه آنارکو-کاپیتالیسم در چهارچوب قوانین خصوصی تنظیم میشود و نه از طریق سیاستگذاری. در یک تعریف کلی و خلاصه شده میتوان گفت آنارکولیبرترینیسم، آنارشیسمی است که از مالکیت خصوصی دفاع میکند.
به گفته جرج آر. آر. مارتین، مفهوم «رقص اژدهایان»، که درگیریِ اصلی در پرنسس و ملکه را به تصویر میکشد، الهامگرفته از جنگ داخلی ۱۵ ساله در انگلستانِ قرون وسطی معروف به «آنارشی» است، جایی که امپراتریس ماتیلدا، دختر و وارث هنری یکم، از سال ۱۱۳۸ تا ۱۱۵۳ پس از میلاد، جنگی طولانی برای جانشینی علیه پسر عمویش استیون انجام داد، که در نهایت با عروج پسر ماتیلدا، هنری دوم، بنیانگذار دودمان پلانتاژنه پایان یافت.
مسیحیان در قرن بیستم توسط گروههای مختلف، از جمله کشورهای متعصب مانند اتحاد جماهیر شوروی و کره شمالی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. در طول جنگ جهانی دوم، بعضی از کلیساهای مسیحی در آلمان نازی برای مقاومت در برابر ایدئولوژی نازی و در آغاز جنگ داخلی اسپانیا توسط کمونیستها و آنارشیستها مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند.
در عصر حاضر، آنارشیست ایتالیایی، آلفردو بونانو، با طرفداری از آنارشیسم شورشی و رد تاکتیک عدم خشونتی که از اواخر قرن نوزدهم توسط کروپوتکین و سایر آنارشیستهای برجستهٔ پس از آن اتخاذ شدهبود، بحث در مورد خشونت را دوباره راه انداخت. بونانو و گروه فرانسوی کمیته نامرئی خواستار افزایش گروههای وابسته غیررسمی کوچک هستند، به گونهای که هر یک از گروهها مسئول اقدامات خود باشد، اما با هم کار کنند تا با استفاده از خرابکاری و سایر ابزارهای خشونتآمیز علیه دولت، سرمایهداری و سایر دشمنان، ستم را تقلیل دهند. اعضای کمیتهٔ نامرئی در سال ۲۰۰۸ به اتهامات مختلف از جمله تروریسم دستگیر شدند.