آتش نمرود

معنی کلمه آتش نمرود در لغت نامه دهخدا

( آتش نمرود ) آتش نمرود. [ ت َ ش ِ ن َ ] ( اِخ ) آتشی بزرگ که نمرود فرمانروای بابل برافروخت و حضرت ابراهیم خلیل اﷲ را در آن افکند و آتش بر آن حضرت بَرْد و سلام شد. رجوع به نمرود شود.

معنی کلمه آتش نمرود در فرهنگ فارسی

( آتش نمرود ) آتشی که بدستور نمرود ( ه٠ق ٠ ) برافروختند تا ابراهیم خلیل را در آن بسوزانند ولی آتش بامر خدا [ برد و سلام ] گردید٠
آتشی بزرگ که نمرود فرمانروای بابل بر افروخت و حضرت ابراهیم را در آن افکند و آتش بر آن حضرت برد و سلام شد

معنی کلمه آتش نمرود در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آتش نمرود. در قرآن مجید به آتش نمرود اشاره شده است.
سرد شدن آتش نمرودیان برای ابراهیم علیه السّلام به فرمان خدا :«قلنا یـنار کونی بردا وسلـما علی ابرهیم.»(سرانجام او را به آتش افکندند؛ ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!»
انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۹.
۱. ↑ انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۹.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۱۱۴، برگرفته از مقاله «آتش نمرود».
...

جملاتی از کاربرد کلمه آتش نمرود

علاوه بر موارد فوق، داستان‌های دیگری مثل گلستان‌شدن آتش نمرود بر ابراهیم و بت‌شکنی او در قرآن وجود دارد. به نظر محققان، اغلب این قصه‌ها ریشه در افسانه‌های تلمود دارند. قصه‌های ابراهیم قبل از اسلام نیز در عربستان شناخته شده بودند و امیة بن ابی‌الصلت، رقیب و معاصر محمد، نیز با آن‌ها آشنایی داشت.
آتش نمرود بر باغ او لانه فروش چمنش داغ او
و یا خود آتش نمرود بوده براهیم این زمان در وی غنوده
مدتی در آتش نمرود می سوزد خلیل تا تهی گردد حریمش از خداوندان پیر
آتش خلت برآور بانگ بر جبریل زن آتش نمرود بین کاندر زمان ریحان بود
ای برادر غم عشقْ آتش نمرود انگار بر من این شعله چنان است که بر ابراهیم
نیست با کم ز آتش نمرودیان گر بسوزانندم از کین چون خلیل
گر به جای آتش نمرود بودی یک شرار ز آتش هجران خلل می‌کرد در کار خلیل
"سالهاست که بر من بینوا صبحی گذشت و شامی؛ از کوی آن دلبر با وفا نه قاصدی نه پیامی، نه نامه ای نه سلامی! ندانم به این قالب بی روح صبر ایّوب داده شده یا عمر نوح وعده شده! به بیداری انتظار می‌کشم خبری نمی‌شنوم می‌خوابم اثری نمی‌بینم هر طرف می‌روم به جایی نمی‌رسم از هر که می‌پرسم نشانی نمی‌یابم… از آن طرف هم آتش نمرودی هجران ءانا فانا در ازدیاد! چه کنم؟!"
سبزه خط و خلیل خال با روی تو گفت نسبتی بر آتش نمرود دارد اندکی
کار خود چون بخدا بازگذاری چو خلیل بهر تو آتش نمرود گلستان گردد
روضه اندر آتش نمرود درج دخل‌ها رویان شده از بذل و خرج