آلاله
معنی کلمه آلاله در لغت نامه دهخدا

آلاله

معنی کلمه آلاله در لغت نامه دهخدا

( آلاله ) آلاله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) شقایق. ( برهان ). الاله. لاله ، یا لاله نعمان :
چون دواتی بُسَدین است خراسانی وار
باز کرده سر آلاله بطَرْف ِ چمنا.منوچهری.و بیت ذیل که لفظاً و معناً صورت دیگر بیت فوق است از همین شاعر مؤید این دعویست :
بسمن زار درون لاله نعمان بشیار
چون دواتی بُسَدین است خراسانی وار.منوچهری.یکی برزیگرک دیدم در این دشت
بخون دیدگان آلاله می کشت.باباطاهر.
( الالة ) الالة. [ اُ ل َ ] ( اِخ ) موضعی است. نصر گوید موضعی است به شام. ( معجم البلدان ).
الالة. [ اِ ل َ ] ( ع مص ) بشب درآمدن. ( منتهی الارب ).
الاله. [ اَ ل َ / ل ِ] ( اِ ) آلاله. شقایق النعمان. کاسه بشکنک :
الاله کوهساران هفته ای بی
بنفشه جویباران هفته ای بی.باباطاهر.رجوع به آلاله شود.

معنی کلمه آلاله در فرهنگ معین

( آلاله ) (لِ ) ( اِ. ) لاله سرخ ، شقایق .

معنی کلمه آلاله در فرهنگ عمید

( آلاله ) ۱. لاله، لالۀ سرخ.
۲. شقایق.
۳. تیره ای از گیاهان دو لپه ای جداگلبرک.
= آلاله

معنی کلمه آلاله در فرهنگ فارسی

( آلاله ) ( اسم ) ۱ - گیاهی از تیر. آلاله ها جزو دو لپه ییهای جدا گلبرگ که جنسهای بسیار دارد . برگهایش متناوب و ساق. آن علفی و جامش دارای ۵ گلبرگ منظم و کاس. وی دارای ۵ کاسبرگ سبز و مشخص است . ۲ - شقایق لال. نعمان . یا آلاله ها. جمع آلاله تیر. بزرگی از راست. گیاهان جدا گلبرگ که جنسهای بسیار دارد . برگهای این گیاهان متناوب و ساق. آنها علفی و کاس. آنها دارای ۵ گلبرگ منظم و گاهی بیشتراست . آلاله ها شامل بیش از ۱۲٠ جنس مختلف است .
شقایق
الاله: لاله، لاله سرخ، شقایق، درگیاه شناسی تیرهای ازگیاهان دولپهای جداگلبرگ، آلاله: لاله، لاله سرخ، شقایق، دراصطلاح گیاه
( اسم ) آلاله لاله .
بشب در آمدن .

معنی کلمه آلاله در فرهنگ اسم ها

اسم: آلاله (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: ālāle) (فارسی: آلاله) (انگلیسی: alale)
معنی: شقایق، لاله، ( در گیاهی ) گیاهی است از تیره ی آلاله ها، لاله ی نعمان، لاله ی قرمز، گلی به رنگ زرد سفید یا قرمز که انواع گوناگون خودرو و زینتی دارد

معنی کلمه آلاله در فرهنگستان زبان و ادب

آلاله
{Ranunculus} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای بزرگ از آلاله ایان با حدود 600 گونۀ غالباً علفی چندساله یا گاهی یک یا دوساله که دارای گل های زرد براق یا سفید یا به ندرت قرمز هستند

معنی کلمه آلاله در دانشنامه عمومی

آلاله (سرده). آلاله ( نام علمی: Ranunculus ) نام یک سرده بزرگ، حدود ۶۰۰ گونه از گیاهان گلدار است. اعضای این جنس جزو خانواده یا تیره  آلالگان ( Ranunculaceae ) هستند.
بعضی آلاله ها زینتی هستند و بعضی علف هرز، اما بیشتر گونه ها به طور خودرو رشد می کنند.
این سرده ( جنس ) در ایران ۵۵ گونه دارد.
زمان گل دهی: اوایل تا اواسط بهار
• ارتفاع:۵۰–۴۰ سانتی متر
• دارای گل های زرد براق به ندرت قرمز و سفید
• برگ ها اغلب بریده بریده
• دارای رویشگاه های متنوع
آلاله (گیاه). آلاله ( نام علمی: Ranunculus arvensis ) نام یک گونه از سرده آلاله است.
معنی کلمه آلاله در فرهنگ معین
معنی کلمه آلاله در فرهنگ عمید

معنی کلمه آلاله در دانشنامه آزاد فارسی

آلاله. آلالِه (Ranunculus)
گروهی از گیاهان علفی، با ۲۵۰ گونه از جنس Ranunculus، تیرۀ آلاله، شامل گونه های علفزاری، جنگلی، کوهستانی، باتلاقی، و آبزی. گونه های آلاله عمدتاً در نواحی معتدل شمالی یافت می شوند و عبارت اند از انواع آلالۀ تکمه دار، آلالۀ پنجه کلاغیو آلالۀ نیزه ای. گونه های باتلاقی و خشکی زی غالباً دارای گل هایی با پنج گلبرگ زردرنگ اند. برخی از گونه های زراعی گل های سفید، صورتی یا قرمز دارند. برگ های این گیاهان غالباً چندبخشی اند، اما برخی گونه ها، مانند آلاله های نیزه ای کوچک و بزرگ، برگ هایی نوک تیز و باریک دارند. معمول ترین انواع این گونه در ایران عبارت اند از آلالۀ ایرانی (R. asiaticus)، آلالۀ البرزی (R.elbursensis) و آلالۀ پیازدار (R. bulbosus) با ساقه هایی کوتاه و برجسته که حاوی ذخایر غذایی اند. گیاه آلالۀ آبیگل های سفیدی دارد. برگ های غوطه ور آن ها مانند پرند و برگ های شناورشان لپک های پهنی دارند. گیاه گاهی فقط دارای یکی از این دو نوع برگ است. از جنس (Ranunculus) پنجاه وپنجگونه گیاه علفی یک ساله و چند ساله در ایران می روید که حداقل نوزده گونه، بومی و انحصاری ایران اند.

معنی کلمه آلاله در ویکی واژه

(گیاهی): گلی برنگ‌ زرد، سفید، یا قرمز که انواع گوناگون خودرو و زینتی دارد. لاله‌سرخ، شقایق. آلاله ممکن است به دو بخش آ - لاله قابل تجزیه باشد؛ که پیشوند «آ» از حروف اشاره است به لاله.
هر یک از گیاهان تیره آلالگان. هر گیاهی از راستهٔ گل‌های ساعتی و تیرهٔ آلالگان.

جملاتی از کاربرد کلمه آلاله

از اعضاء این خانواده می‌توان از آلاله و تاج‌الملوک نام برد.
هنرمندان بسیاری، همچون مانا نیستانی، بهزاد شیشه‌گران، محسن هادی، ستاره ضابطیان، هادی حیدری، زهرا رهنورد، امیرمحمد قاسمی‌زاده، لقمان پیرخضرائیان، آلاله امینی و گئورگ زیلی (هنرمند آلمانی) پُرتِره‌هایی از چهره آبتین، پس از مرگش پدیدآوردند. همچنین رضا اولیا با «شاعر ایستادگی و پایمردی» نامیدن بکتاش آبتین، از آغاز ساخت تندیس او خبر داد.
این منطقه مرکز امپراتوری سلوکی هلنیستی بود که چهار شهر یونانی تتراپولیس سوریه (آنتیوک، سلوکیا پیریا، آپامیا و لائودیسه) را در خود جای داده بود. از سال ۶۴ قبل از میلاد به بعد شهر انطاکیه به مرکز منطقه ای مهم امپراتوری روم تبدیل شد. از مکان‌های باستانی معروف استان می‌توان به آلاله، تل طیینات، تل جودیده و انطاکیه اشاره کرد.
بسوته بی گل و آلاله بی سر سر سوته کله یاران چه حاصل
بشم آلاله زاران لاله چینم وینم آلاله هم داغ ته دیره
نام‌های دیگر آن عبارت‌اند از: خیر دشتی، آنس الارواح، لاوند، ممسک الارواح، ضُرم، زغلیل، رزالذهب، خیری، خرام، خرامی، آلاله تلخ، گل‌لاوند، شاه‌اسپرم رومی. در تنکابن آن را تروم می‌نامند.
بمو واجی برو آلالهٔ چین چرا چینم که بینائی نمانده
یکی برزگرک دیدم درین دشت به خون دیدگان آلاله می‌کشت
کافرم گر منی آلاله کارم کافرم گر منی آبش بدارم
بر خون دل آلاله یاقوتین آمد هر تیر زر اندود که از دور گشادند
کافرم گر منی نامش برم نام دو صد داغ دل از آلاله دارم
یکی برزیگرک نالان درین دشت به خون دیدگان آلاله می‌کشت
حرامم بی ته بی آلاله و گل حرامم بی ته بی آواز بلبل
آلالهٔ مو به زیبایی درین باغ سرافراز همه آلالیان بی