آمل
معنی کلمه آمل در لغت نامه دهخدا

آمل

معنی کلمه آمل در لغت نامه دهخدا

( آمل ) آمل. [ م ُ ] ( اِخ ) نام شهری بغربی جیحون بفاصله یک میل در راه بخارا از سوی مرو، مقابل فربرا یا فربر که بشرقی جیحون است و آن را عامه آمو و آمویه گویند. و از آنجاست عبداﷲبن حماد شیخ بخاری و احمدبن عبده شیخ ابی داود. و برای تمیز از آمل طبرستان آن را آمل زم و آمل شط و آمل مفازه نیز خوانند. و این شهر را قوم تاتار ویران کردند. || رود جیحون. || نام شهری بزرگ بطبرستان [ مازندران ] در 21 هزارگزی محمودآباد و 36هزارگزی بابل. دارای پست و تلگراف. و در کتب قدیمه فاصله آن را تا ساری هیجده فرسنگ و تا رویان دوازده و تا چالوس ( شالوس ) نیز دوازده فرسنگ نوشته اند. و ازاین شهر است محمدبن جریر طبری و فضل بن احمد زهری و سیدحیدر آملی و عده ای کثیر از علما و محدثین دیگر.
و صاحب حدودالعالم گوید: آمل شهری است عظیم [ از دیلمان بناحیت طبرستان ] و قصبه طبرستان است و او را شهرستانیست با خندق بی باره و از گِرد وی ربض است و مستقر ملوک طبرستان است و جای بازرگانان است و خواسته بسیار است و اندر وی علمای بسیارند بهر علمی و آبهای روان است سخت بسیار و از وی جامه کتان و دستار خیش و فرش طبری و حصیر طبری وچوب شمشاد خیزد که بهمه جهان جائی دیگر نبود و از وی ترنج و نارنج خیزد و گلیم سپید کومس و گلیم دیلمی زربافت و دستارچه زربافت گوناگون و کیمخته خیزد و از وی آلاتهای چوبین خیزد چون کفچه و شانه و شانه نیام و ترازوخانه و کاسه و طبق و طینوری و آنچ بدین ماند- انتهی. و صاحب معجم البلدان گوید: آمل... نام بزرگترین ِ شهرهای طبرستان بزمین هامون و دشت و جزء اقلیم چهارم ، طول آن 77 درجه و ثلث و عرض 37 درجه و سه ربعاست. بین آمل و ساریه هشت و میان آمل و رویان دوازده و فاصله آن تا شالوس ( چالوس ) دوازده فرسنگ است. از مصنوعات آمل سجاده های نیکوست - انتهی. و حمداﷲ مستوفی گوید: آمل از اقلیم چهارم باشد طولش از جزایر خالدات نزک و عرض آن از خط استوا لز. طهمورث ساخت شهری بزرگ است و هوایش بگرمی مایل و مجموع میوه های سردسیری و گرمسیری از لوز و جوز و انگور و خرما و نارنج وترنج و لیمو و مرکب و غیره فراوان باشد و مشمومات بغایت خوب و فراوان چنانچه اگر شهربند شود هیچ چیز ازبیرون احتیاج نباشد - انتهی. رود هراز از این شهر گذرد و معادن ذغال سنگ و آهن در ناحیت آمل بسیار است وآهن آن را در قدیم نیز استخراج می کرده اند. و شهر کنونی آمل بر خرابه های شهر قدیم بنا شده است و ظاهراً این شهر یک یا چند بار از طغیان رود هراز یا علل دیگرویران گردیده است. عده سکنه فعلی آن ده هزار است. و حدود فعلی این ناحیت از شمال دریای خزر و از مشرق سوادکوه و بارفروش و از جنوب لاریجان و از مغرب نمارستاق است :

معنی کلمه آمل در فرهنگ معین

(اَ مَ ) [ ع . ] ( اِ. ) امید، آرزو. ج . آمال .
(اُ مُّ ) [ ع . ] (ص . ) کهنه پرست ، کسی که با تمدن و تجدد سازگار نباشد.

معنی کلمه آمل در فرهنگ عمید

امید، آرزو، آرمان.
کسی که آشنا به آداب ورسوم زمان نباشد و لباس و ظاهر یا افکارش مطابق زمانه نیست، کهنه پرست.

معنی کلمه آمل در فرهنگ فارسی

( آمل ) از شهر های مهم ( استان دوم ) و آن در ۲۴٠ کیلو متری شمال تهران واقع شده رود هراز از آن می گذرد ٠ جمعیتش است ۶۸۹۶۳ ٠ تن است که به فارسی و لهجه مازندرانی سخن می گویند و مذهب شیعه دارند دانشمندان و محدثان بزرگ از آنجا برخاسته اند از آن جمله محمد بن حریری طبری فظل بن احمد زهری میر بزرگ و سید حیدر آملی را باید نام برد ٠
نام شهری بغربی جیحون امیدوار
امید، آرزو، آرمان، آمال جمع، کهنه پرست، کسی که آشنابه آداب تجددوتمدن نباشد، بیشتردرباره زنان گفته می شود
( صفت ) ۱ - کسی که باداب تجدد و تمدن آشنا نباشد (بیشتر در مورد زنان استعمال شود ) زن شلخته و بد سر و وضع .

معنی کلمه آمل در فرهنگ اسم ها

اسم: امل (دختر) (عربی) (تلفظ: amal) (فارسی: اَمل) (انگلیسی: amal)
معنی: امید، آرزو، ( در قدیم ) امید و آرزو، به فتح الف

معنی کلمه آمل در دانشنامه عمومی

امل (بلژیک). شهر امل ( به فرانسوی: Amel ) در شهرستان ورویه در استان لیئژ در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده است.
معنی کلمه آمل در فرهنگ معین

معنی کلمه آمل در دانشنامه آزاد فارسی

آمل. آمل (ماوراءالنهر)
رجوع شود به:چارجو
تغییرمسیر به:
کمبل، جوزف (۱۸۷۹ـ۱۹۴۴)

معنی کلمه آمل در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَمَلُ: آرزو
معنی عَمَل: عمل - کار(عمل ، عبارت از هر فعلی است که از جانداری با قصد انجام شود ، پس عمل اخص از فعل است ، چون فعل به کارهایی هم که از حیوانات بدون قصد سر میزند ، اطلاق میشود ، و حتی گاهی در جمادات نیز اطلاق میشود ، ولی کلمه عمل کمتر در اینگونه موارد اطلاق میگردد...
معنی عَمِلَ: انجام داد
تکرار در قرآن: ۲(بار)
آرزو، امید. بگذار بخورند و برخوردار شوند و آرزو سر گرمشان کند این کلمه فقط دو بار در قرآن آمده است: کهف: 46، حجر: 3.

معنی کلمه آمل در ویکی واژه

آمُل
آمِل
آمل یکی از شهرهای استان مازندران است. آمل وارواژه عامل، ممکن است به دو بخش آم - ائل قابل تجزیه باشد و اقتباس از نام یک قوم باستانی ایران است.
(قدیم): آرزو دارنده، آرزومند.
آمِل ممکن است در زبان معیار باستان به دو کلمه آم - ائل قابل تجزیه باشد؛ که کهن شهر و پایتخت باستانی پادشاهان پیش از میلاد ایران در شاهنامه و متون گِلی بوده است. آمِل را باید سرزمین زنان جنگجو یا کشور ملکه پریان در ایران دانست، احتمالا این اصطلاح سرزمینی با عیلام یا ایلام مترادف است.

جملاتی از کاربرد کلمه آمل

وجود سلسله جبال البرزدر جنوب سواحل دریای مازندران در شمال این شهر صعود توده‌های مرطوب بر دامنه‌های پرشیب کوه‌های ساحلی را سبب شده و سرد شدن این هوا تا نقطه شبنم یا پایین‌تر آن، تشکیل سیستم‌های ابری و متعاقباً وقوع بارندگی‌های شدید در منطقه را موجب می‌گردد. متوسط بارندگی در بخش جنگلی آمل ایستگاه تحقیقات برنج ۸۱۷ میلی‌متر است.
فرزانه برزه‌کار، مادر عرفان رضایی نوایی، از کشته‌شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ طی حکمی توسط دادگاه انقلاب آمل به ۱۶ ماه حبس تعزیری بابت «اهانت به رهبری» و هشت ماه حبس تعزیری به علت «تبلیغ علیه نظام» محکوم گردید.
«بن اسماعیل الخواص» کنیت او ابواسحاق. شیخ الاسلام گفت: که وی از اهل عسکر است یگانه در طریق توکل و تجرید، و یگانهٔ مشایخ در وقت خویش، از اقران جنید و نوری٭ بوده، و پیش ازیشان برفته از دنیا در قدیم در سنه احدی و تسعین و مائتین ار درست شود. و یوسف حسین رازی ویرا بشسته و دفن کرده به وی و گور وی آنجاست. ویرا در سیاحات و ریاضات مقاماتست و حکایتهاست عجب ویرا. و چون وی برفت از دنیا، جنید گفت: که بساط توکل در نور دیدند. استاد جعفر خلدی و از سیروانی مهین٭ و جز از ایشان گویند که بغدادیست و پدر از آمل بوده ویرا پنجاه حج آرند، هر سال هزار فرسنگ ورد او بود، و هربار بر راهی دگر رفتی و وحش و هر چیزی که دیدی، روی بوی کردی توکل درست کردن را.
چنین تا به شهر بزرگان رسید ز ساری و آمل به گرگان رسید
طول مسیر این مترو از تهران، پردیس، رودهن، آبعلی و آمل حدود ۱۴۰ کیلومتر است که بین ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر آن تونل‌هایی در زیر کوه‌ها و پل‌های بزرگ است و برآورد هزینه اجرای این پروژه نیز بین یک تا ۱٬۵ میلیارد یورو است.
کهن‌ترین سند مکتوب زبان فارسی، شاهنامه کوس را جائی در طبرستان یعنی مازندران فعلی در نزدیکی شهر آمل توصیف می‌کند. فردوسی در شاهنامه ضمن توصیف سرگذشت فریدون، او را مدتی مقیم کوس می‌داند و چنین می‌سراید:
شاه ملکان میر محمد که مر اوراست از آمل و از ساری تازان سوی باری
به دستور اطروش، قاسم را دستگیر و زندانی نمودند؛ امّا وی اظهار ندامت نمود و اطروش او را عفو و دختر خود را به عقد وی درآورد و زمام امور حکومت را در اواخر عمرش به او داد و خود به زهد و پارسایی، ارشاد خلق، تدریس و آبادانی شهرها گذراند. وی سرانجام در شب جمعه ۲۵ شعبان ۳۰۴ق. در حالی که عمرش به ۷۹ سال رسیده بود، دارفانی را وداع گفت و در روز جمعه در شهر آمل دفن گردید.
ز گرگان بخ ساری و آمل شدند به هنگام آواز بلبل شدند
مَتجَرِ آمل غارت شد ازین شوم حریق غارتی کِش نه‌ دکان ماند و نه کالا و نه فی‌
هرکه چون صائب به طرز تازه، دیرین آشناست دم به ذوق عندلیب باغ آمل می‌زند
اسکومحله تلفظ راهنما·اطلاعات، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان آمل در استان مازندران ایران.
مرا گفت بردار آمل کنی سزاتر که آهنگ کابل کنی
شدن بآمل و آمدن این بلا بار آورد، این رفتن بهندوستان بتر از آن است. آنچه مقدار دانش بنده است بازنمود و از گردن خویش بیرون کرد، رای عالی برتر است.»
بسیاری از مردم آمل پس از قتل‌عام از این شهر گریختند و این شهر به «قحطی» دچار شد. اسکندر شیخی در این زمان برای آوردن غلات از گیلان کمک خواست. مقارن همین ایام وی مشهد میربزرگ را تخریب نمود. سید عزالدین رکابی، داماد سید کمال‌الدین مرعشی، در جنگل‌ها کمین نمود و مدتی علیه اسکندر قیام نمود که در آخر اسکندر چلاوی با کمک قارن غوری، حاکم ساری، و خراسانیان در خدمت او، عزالدین رکابی را شکست داد.
دسموپلاستیک در ۹% آملوبلاستوماها رخ می‌دهد.
منوچهر با سلم و تور سترگ بیاورد ز آمل سپاهی بزرگ
جمعیت کوچنده ایل الیکایی در دابوی جنوبی آمل:
ابوالعباس احمد بن محمد بن عبدالکریم قصاب آملی مشهور به شیخ ابوالعباس قصاب آملی عارف و صوفی نامدار ایرانی قرن چهارم قمری بود.
سپاهی نشانده ست ضحاک باز به نزدیک آمل همه رزمساز