ارتجال
معنی کلمه ارتجال در فرهنگ معین
معنی کلمه ارتجال در فرهنگ عمید
معنی کلمه ارتجال در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) به بدیهه خطبه یا سخن گفتن بی اندیش. بسیار خطبه و شعر و سخن گفتن در حال شعر سرودن . ۲ - ( اسم ) زود شعری .
معنی کلمه ارتجال در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه ارتجال در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه ارتجال
یکسو ز بس هجوم مضامین دلفریب حیران شود خیال من از فرط ارتجال
نقش چندی به ارتجال زدم آهی از تنگی مجال زدم
فرزدق شاعر آنجا استاده بود، گفت: «من او را شناسم.» گفتند: «آن کیست، یا بافراس؟ ما را خبر ده، که سخت مهیب جوانی دیدیم وی را.» فرزدق گفت: «شما گوش دارید تا به ارتجال صفت نسبت وی کنم:
در اسفند ۱۳۴۸ گلستان سلسله سخنرانیهایی در دانشگاه شیراز داشت که ویراستهٔ پنج بخش آن در روزنامهٔ آیندگان منتشر شده و بعدها در کتاب گفتهها چاپ شدند. گلستان توضیح داد که از ضبط صدای سخنرانی ارتجالی خود بیخبر بودهاست. صدای این سخنرانی منتشر نشدهاست. در فیلم نیمه پنهان (۱۳۸۰) پارههایی از متن این سخنرانی استفاده شدهاست.
که تازی و فارسی منثور در همه دفاتر مسطور و تکرار آن مجارات فقیهان و مبارات سفیهان بود، اما بر بدیهه و ارتجال و بر فورو استعجال این هر چهار مشکل انفصال کنم چنانکه با دقت آن موی درنگنجد و اگر منبر دعوی برتر نهم و بر سر هر عروسی دو افسر نهم توانم
اگرچه من درین رتبت پایه و درین دکان سرمایه ندارم، اگر خواهید من این در را از قالب منثور بقالب منظوم درآورم و شرط تطبیق و تلفیق در آن نگاه دارم و در معنی شدت این فصل و حدت این اصل بر حسب حال بطریق ارتجال بسازم و بپردازم.
آن فضل و آن هنر که بگاه سخنوری از ناطقه سخن ببرد ارتجال شاه
در حل مشکلات قوافی بارتجال زد هودج عروس معانی بپشت پیل
نو عروس بکر فکرت حسن خود را جلوه داد دلبری زیباش دیدم در لباس ارتجال
اگر که قافیه تکرار گشته یا غلط است مگیر خرده که منظومه «ارتجالی» شد
پس از اسب تازی پیاده شد و بر مرکب پارسی سوار گشت و این ابیات بارتجال بگفت.