ارتجال

معنی کلمه ارتجال در لغت نامه دهخدا

ارتجال. [ اِت ِ ] ( ع مص ) پای کسی گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). || به بدیهه خطبه یا سخن گفتن.ببدیهه گفتن. بالبداهه گفتن. اقتبال. اقتضاب. بی اندیشه بسیار خطبه و شعر و آنچه بدان ماند بگفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). بی اندیشه و تأمل چیزی گفتن. ( غیاث ). بی اندیشه شعر گفتن و آنچه بدان ماند. ( زوزنی ).گفتن سخنی یا شعری بی تهیه. شعر یا خطبه یا نامه بی اندیشه کردن باشد و این را بدیهه نیز خوانند. ( حدایق السحر ). || فی الفور کردن کاری. ( غیاث ). || گاه رهوار و گاه گام رفتن اسب. || میانه روش رفتن اسب. ( منتهی الارب ). || بستن هردو پای گوسفند را. || جمع کردن ملخ برای بریان کردن. گله ملخ گرد کردن از بهر بریان کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ارتجال طعام ؛پختن طعام در دیگ سنگ یا مس. ( منتهی الارب ). || ارتجال برأی ؛ تفرد در آن. منفرد شدن در رأی.( منتهی الارب ). انفراد در رأی و مشورت نکردن با کسی در آن. || ارتجل الزند؛ بند دستار بزیر هر دو پا گذاشت. ( منتهی الارب ). و در تاج العروس آمده :و قیل المرتجل من یمسک الزند بیدیه و رجلیه لانه وحده و به فسر ایضاً قول الراعی المذکور و قال ابوعمرو المرتجل الذی یقدح الزند فامسک الزندة السفلی برجله. و ابوالکمال سید احمد عاصم در ترجمه ترکی قاموس گوید: ارتجال چقماغی ایاقلری آلتنه وضع ایلمک معناسنه در...؛ یعنی ارتجال بمعنی زنده یعنی پازند را زیر پای گذاشتن باشد. || ارتجل رجلک ؛ لازم بگیر حال خود را. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه ارتجال در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . )بی اندیشه و به بدیهه سخن و شعر گفتن .

معنی کلمه ارتجال در فرهنگ عمید

بی اندیشه و بی تٲمل سخن یا شعر گفتن، بالبداهه گفتن.

معنی کلمه ارتجال در فرهنگ فارسی

بی اندیشه سخن گفتن، بی تامل شعرگفتن، بالبداهه گفتن
۱ - ( مصدر ) به بدیهه خطبه یا سخن گفتن بی اندیش. بسیار خطبه و شعر و سخن گفتن در حال شعر سرودن . ۲ - ( اسم ) زود شعری .

معنی کلمه ارتجال در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:بدیهه گویی

معنی کلمه ارتجال در ویکی واژه

بی اندیشه و به بدیهه سخن و شعر گفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه ارتجال

یکسو ز بس هجوم مضامین دلفریب حیران شود خیال من از فرط ارتجال
نقش چندی به ارتجال زدم آهی از تنگی مجال زدم
فرزدق شاعر آن‌جا استاده بود، گفت: «من او را شناسم.» گفتند: «آن کیست، یا بافراس؟ ما را خبر ده، که سخت مهیب جوانی دیدیم وی را.» فرزدق گفت: «شما گوش دارید تا به ارتجال صفت نسبت وی کنم:
در اسفند ۱۳۴۸ گلستان سلسله سخنرانی‌هایی در دانشگاه شیراز داشت که ویراستهٔ پنج بخش آن در روزنامهٔ آیندگان منتشر شده و بعدها در کتاب گفته‌ها چاپ شدند. گلستان توضیح داد که از ضبط صدای سخنرانی ارتجالی خود بی‌خبر بوده‌است. صدای این سخنرانی منتشر نشده‌است. در فیلم نیمه پنهان (۱۳۸۰) پاره‌هایی از متن این سخنرانی استفاده شده‌است.
که تازی و فارسی منثور در همه دفاتر مسطور و تکرار آن مجارات فقیهان و مبارات سفیهان بود، اما بر بدیهه و ارتجال و بر فورو استعجال این هر چهار مشکل انفصال کنم چنانکه با دقت آن موی درنگنجد و اگر منبر دعوی برتر نهم و بر سر هر عروسی دو افسر نهم توانم
اگرچه من درین رتبت پایه و درین دکان سرمایه ندارم، اگر خواهید من این در را از قالب منثور بقالب منظوم درآورم و شرط تطبیق و تلفیق در آن نگاه دارم و در معنی شدت این فصل و حدت این اصل بر حسب حال بطریق ارتجال بسازم و بپردازم.
آن فضل و آن هنر که بگاه سخنوری از ناطقه سخن ببرد ارتجال شاه
در حل مشکلات قوافی بارتجال زد هودج عروس معانی بپشت پیل
نو عروس بکر فکرت حسن خود را جلوه داد دلبری زیباش دیدم در لباس ارتجال
اگر که قافیه تکرار گشته یا غلط است مگیر خرده که منظومه «ارتجالی» شد
پس از اسب تازی پیاده شد و بر مرکب پارسی سوار گشت و این ابیات بارتجال بگفت.