اپیکور
معنی کلمه اپیکور در لغت نامه دهخدا

اپیکور

معنی کلمه اپیکور در لغت نامه دهخدا

اپیکور. [ اِ ] ( اِخ ) رجوع به ابیقورس شود.

معنی کلمه اپیکور در فرهنگ فارسی

فیلسوف یونانی موسس طریقه ابیقوری ( و . کارزتس ۳۴۱ ق . م . - ف . ۲۷٠ یا ۲۷۲ ق . م . ) وی شاگرد اقسنوقراطیس پیرو ذیمقراطیس بود. او لذت را غایت مطلوب بشر میدانست و میگفت : لذت خیر مطلق است و همه افعال ما باید متوجه کسب آن باشد ولی ازین لذت قصد او لذات شهوانی و پست نبود بلکه نظرش به لذات روحانی و کسب فضایل معطوف بود.

معنی کلمه اپیکور در دانشنامه عمومی

اپیکور یا اپیکورس که در منابع اسلامی به او ابیقور هم گفته شده است ( یونانی باستان: Ἐπίκουρος  Epíkouros؛[ الف] ۳۴۱ – ۲۷۰ پیش از میلاد ) ، فیلسوف و حکیم اهل یونان باستان بود که مکتب اپیکوریسم را بنا نهاد. او در جزیرهٔ یونانی ساموس در حدود آتن زاده شد. وی تحت تأثیر دموکریت، آریستیپوس، پیرهون، و احتمالاً مکتب کلبیون قرار گرفت و با عقاید افلاطونی ناسازگاری نمود و مکتب خود را در آتن با نام «باغ» تأسیس کرد. اپیکور و پیروانش به خورد و خوراک ساده و بحث دربارهٔ طیف گسترده ای از موضوعات فلسفی شناخته شده بودند. گفته می شود که اپیکور بشخصه بیش از ۳۰۰ اثر در موضوعات مختلف تألیف کرد، لیکن بخش گسترده ای از این نوشتارها باقی نمانده اند. تنها سه نامهٔ او — نامه هایش به منوسئوس، پیتوکلس و هرودوت — و دو مجموعه از گفتاوردهایش — آموزه های بنیادین و گفتارهای واتیکان — دست نخورده و سالم باقی مانده است؛ همچنین برخی نوشته های ناقصش جسته و گریخته به دست آمده اند. غالب آموزه های او از نوشته های نویسندگان متأخرتر به دست آمده است؛ به خصوص شرح حال نویس دیوژن لائرتیوس، شاعر اپیکوری رومی لوکرتیوس و فیلسوف اپیکوری فیلودموس. همین طور در میان نقدهای مخالف اپیکور، توسط فیلسوف مکتب پیرهونی، سکستوس امپریکوس، و سیاستمدار شک گرا، سیسرون، نقل قول های دقیقی از او آورده شده است.
از نظر اپیکور هدف فلسفه می بایست کمک به مردم برای رسیدن به زندگی شاد و آرام باشد، که آن را با عبارات آتاراکسیا ( صلح و آزادی از ترس ) و آپونیا ( فقدان درد ) بیان می کند. او معتقد بود مردم زمانی می توانند به خوبی پی فلسفه بروند که در زندگی مستغنی و خودکفا و در حیطهٔ دوستانشان باشند. وی آموخت که ریشهٔ همهٔ عصبیت های انسانی انکار مرگ است و گرایش انسان به فرض وحشتناک و دردناک بودن مرگ، باعث اضطراب غیرضروری، رفتارهای خودمحافظانه، خودخواهانه و ریاکاری می شود. طبق تعلیمات اپیکور، مرگ پایان کار، هم برای جسم و هم برای روح است و این چیزی نیست که آدمی از آن بهراسد. او آموخت که گرچه خدایان وجود دارند، اما در کار انسان ها دخالتی ندارند. وی می گفت مردم باید اخلاقی رفتار کنند، نه از ترس مجازات خدایان یا برای رسیدن به پاداش آنان، بلکه به دلیل این که رفتار غیراخلاقی بار گناهشان را سنگین می کند و مانع از رسیدن آنان به آتاراکسیا می شود.
معنی کلمه اپیکور در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اپیکور در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه اپیکور

جملاتی از کاربرد کلمه اپیکور

مکتب اتم‌گرایی با لئوکیپوس که خود متأثر از دموکریت بود آغاز شد، ارسطو به آن حمله برد و اپیکور آن را از نو طرح نمود.
بی‌خدایان تئودسی بر این باورند که جهان نمی‌تواند با ویژگی‌هایی که معمولاً به خدا یا خدایان توسط الهی‌دانان نسبت داده شده سازگار باشد. آن‌ها استدلال می‌کنند که یک خدای عالم مطلق، قادر مطلق و خیرخواه مطلق با جهانی که در آن شر و درد و رنج وجود دارد و مهر الهی از بسیاری افراد پنهان است هم‌خوانی ندارد. برهان‌های مشابهی به گوتاما بودا بنیان‌گذار بودیسم، اپیکور، هیوم و دیگران نسبت داده شده است. موارد دیگری همچون برهان طراحی ضعیف و برهان وحی‌های متناقض را نیز می‌توان کم و بیش در این حوزه دانست.
فلسفه اپیکوری بدان سبب محبوبیت یافت که انسان‌ها را از ترس از مرگ می‌رهانید و احتمال می‌داد که زندگی بعد از مرگ نباشد. همچنین چون پیام آن لذت و احساس فردی بود بین مردم محبوبیت یافت. در حالی که درک و فهم فلسفه دیگر مکاتب برای مردم عامی دشوار بود، پیش‌گامان این مکتب اهداف و پیام فلسفه خود را بین مردم گسترش دادند.
اختلاف فلسفهٔ طبیعت دموکریتوس و اپیکور عنوان رساله دکترای کارل مارکس است که در سال ۱۸۴۱ نوشته شد. این رساله را محمود عبادیان و حسن قاضی‌مرادی به فارسی ترجمه کرده‌اند.
بسیاری از محققین و ادیبان از جمله صادق هدایت بر این نظر هستند که فلسفه خیام متأثر از فلسفه اپیکور (فلسفه لذت) است؛ و به واسطه خیام، حافظ را هم متأثر از فلسفه اپیکور می‌دانند. آنها به بسیاری از اشعار ازجمله به رباعیات زیر استناد می‌کنند:
به عقیدهٔ اپیکور، اختلالاتی که تعادل روانی را به مخاطره می‌اندازد و مانع نیکبختی انسان می‌شود، بیم از خدایان و ترس از مرگ است.
اپیکورها معتقدند که زندگی در جامعه زیر حکم قانون و رعایت حقوق مایه خرسندی است. وضع بی قانونی یا حالت جنگ در جامعه به هیچ رو برای آرامش روح مناسب نیست. آن‌ها استدلال می‌کردند که روابط اجتماعی و حقوقی به منافع فردی و به خواست‌های افراد برای صیانت نفس از آسیب و زیان بستگی دارد. افراد تا زمانی از قانون اطاعت می‌کنند که برای تحقق هدف آن‌ها کمک کند.
وی همچنین خاطرنشان می‌کند که، برخلاف آنچه منتقدان آن می‌گویند، "هیچ تئوری شناخته شده‌ای از زندگی اپیکوریان وجود ندارد که به لذت‌های عقل عقلانی، ارزش بسیار بالاتری نسبت به لذت‌های احساسی صرف دارند". با این حال، او می‌پذیرد که این امر معمولاً به این دلیل است که تصور می‌شود لذت‌های فکری دارای مزایای غیرمترقبه هستند، یعنی "ماندگاری بیشتر، ایمنی و …". در عوض، میل استدلال می‌کند که برخی لذت‌ها ذاتاً بهتر از دیگران هستند.
این نظریه، آناکسیماندر را به اتمیست ها و اپیکوریان نزدیک می‌کند که بیش از یک قرن بعد نیز ادّعا کردند که بی‌نهایت جهان ظاهر و ناپدید شده‌اند. به گفته سیمپلیسیوس، آناکسیماندر قبلاً در مورد کثرت جهان‌ها گمانه‌زنی کرده است؛ شبیه به اتم‌شناسان لوسیپوس و دموکریتوس و بعدها اپیکور. این متفکّران تصوّر می‌کردند که دنیاها برای مدّتی پدیدار می‌شوند و ناپدید می‌شوند و برخی از آن‌ها با نابودی دیگران متولّد می‌شوند. آن‌ها ادّعا کردند که این جنبش جاودانه است؛ زیرا بدون حرکت ایجاد و آغازی وجود ندارد.
همانند دیگر مکاتب فلسفی هلنیستی، اپیکوری‌ها معتقد بودند که هدف زندگی انسان شادی است. اپیکوری‌ها لذت را به عنوان فقدان رنج (ذهنی و جسمی) تعریف کردند، و از این رو لذت تنها می‌تواند تا نقطه‌ای افزایش یابد که رنج در آن غایب است. فراتر از این، لذت نمی‌تواند افزایش یابد و در واقع منطقاً کسی نمی‌تواند لذت جسمانی فراتر از حالت آپونیا را طلب کند. برای اپیکور، آپونیا یکی از لذت‌های ایستا بود، لذتی که شخص هنگامی دارد که هیچ خواسته یا رنجی برای برطرف شدن نداشته باشد. برای رسیدن به چنین حالتی، فرد باید لذت‌های پویا را تجربه کند، لذتی که فرد هنگامی دارد که خواسته یا رنج برطرف شده است.