آمدنو (گفتگو): طوری پیش آمدن که؛ چنان اتفاق افتادن که؛ فرض کردن که. آمدی و توی این معامله ضرر کردی آنوقت میخواهی چه کنی؟
جملاتی از کاربرد کلمه آمدن و
این سؤال طبیعیست و معروفست میان طبایعیان، و میان اهل حقایق این سؤال رونده است. طبایعیان گویند: مزاج جسد زنان سرد و تر باشد، و مزاج جسد مردان گرم و خشک باشد بخلاف یکدیگر، و گوییم که چو نطفه زن بر نطفة مرد غالبست، فرزند دختر آید. و گویند: هر که خواهد که مر او را فرزند پسر آید، خویشتن را یکچندی نگاه باید داشتن از مباشرت تا مایه تمام فراز آید، آنگاه نزدیکی با زنان معاهنه کردن تا پیش از آنک آرزوی زن بجنبد مرد از حاجت خویش پرداخته باشد و نطفه مرد بر نطفه زن غلبه افتد.و اگر نطفه پیش آید که ضایع شود، نطفه زن ضایع شود چون نطفه مرد جای گرفته باشد، آنگاه فرزند پسر آید. وگفتند: چو فرزند دختر باشد و مزاجش سرد و تر باشد، و لطافتاندر ترکیب فرزند سوی روی باشد، و چون فرزنداندر شکم بگردد از بهر بیرون آمدن و سوی رویش لطافت نباشد، نگوسار گردد. و بحکم آن گرانی کهاندر مزاج دختر باشد، بر مثال بربطی (است) که تختهاء رویش گران باشد و پشتش سبک و تنگ باشد؛ و چو بنهندش، رویش زیر گردد.و چو فرزند پسر آید، مزاجش گرم و خشک باشد، (پس) سبک باشد. و چو بدان وقت کز بهر بیرون آمدناندر شکل مادر بگردد و سرش زیر شود، چون رویش سبکی دارد، بدان سبکی رویش زبر آید، بر مثال این مصنوع (که) پشتش گرانتر از روی باشد تا چو بجنبد رویش زبر گردد. قول طبایعیاندر علت آنک دختر چو از مادر جدا شود رویش زبر باشد و روی پسر زبر باشد، اینست.
حالت سیم آن که به نزدیک سلاطین نشود، ولیکن سلاطین نزدیک وی آیند و شرط این آن است که اگر سلام کنند جواب دهد و اگر اکرام کند و بر پای خیزد روا باشد که آمدن وی اکرام علم است و بدین نیکویی مستحق اکرام است. چنان که بر ظلم مستحق اهانت است. اما اگر نخیزد و حقارت دنیا بنماید اولیتر بود مگر که ترسد که وی را برنجانند یا حشمت سلطان در میان رعیت باطل شود. و چون بشیند سه نوع نصیحت واجب شود: یکی آن که اگر چیزی می کند که نداند که حرام است تعریف کند و دیگر آن که اگر چیزی می کند که بداند حرام است، چون ظلم و فسق، تخویف کند و پند دهد و بگوید که لذت دنیا بدان نه ارزد که مملکت آخرت بدان به زیان آید. و آنچه بدان ماند، سیم آن که اگر وجهی می داند در مراعات مصلحت خلق که وی از آن غافل است اگر بداند که قبول کند، برآن تنبیه کند. و این هرسه واجب است بر کسی که سلطان به وی نزدیک شود، چون امید قبول بود و چون عالم به شرط بود، سخن وی از قبول خالی نباشد، اما اگر بر دنیای ایشان حریص باشد ورا خاموشی اولیتر که جز از آن که بر وی خندند فایده دیگر نبود.
بیا مرو که دل غم کشیدهٔ ما را بود ز آمدن و رفتن تو ماتم و سور
پیران گفته اند ارادت ترک عادتست و عادت مردمان اندر غالب، استادن است اندر وطن غفلت و متابعت شهوت کردن و پشت بازگذاشتن بآنچه ویرا آرزو بدو خواند و مرید ازین عادت بیرون آمده باشد و بیرون آمدن ویرا نشانی، و دلیلی بود بر درستی ارادت و آن حالت را ارادت نام کردند و آن بیرون آمدنست از عادت امّا حقیقت او برخاستن دلست اندر طلب حق جَلَّ جَلالُهُ و از بهر این گفته اند که ارادت سوختنی بود که همه بیمها ببرد.
خودروی پرنده را یک شرکت فرانسوی طراحی نمودهاست. این خودرو پرنده که پگاس نام دارد میتواند تا ارتفاع ۳ هزار متری سطح زمین پرواز کند. ارتش فرانسه از تولید این خودرو استقبال کرده و برای تولید هر دستگاه ۶۰ هزار یورو سرمایهگذاری میکند. این خودرو توسط شرکت ویلون ساخته میشود و برای به پرواز درآمدن و به زمین نشستن به یکصد متر باند نیاز دارد و میتواند با سرعتی معادل ۸۰ کیلومتر در ساعت در آسمان به حرکت درآید. همچنین در سطح زمین میتواند با سرعتی معادل یکصد کیلومتر در ساعت حرکت کند و میزان ذخیره سوخت آن برای پرواز به مدت ۳ ساعت کافی است.
نیست چون فاصله درآمدن و رفتن تو ای جگر خون کن عشاق چرا می آیی؟
بالا بردن آهنگ جمله به معنی افزایش دانگ زیر و بمی صدا بیشتر از زمان معین آن است. پایین آوردن تکیه صدا به معنای کاهش دانگ زیر و بمی در زمان مشخص شدهاست. شیب آهنگ جمله به معنای پایین آمدن و بعد بالا رفتن آن است، در حقیقت آهنگ جملهی افتاده بالا میرود و ترقی میکند و دوباره پایین میرود.
در لهجه هرزندی در هرزند آذربایجان مانند لهجه کارنگی در آذربایجان که هر دو در قرن بیستم ثبت گردیدند. دو کلمه بیری و بوراه هر دو به معنی آمدن و از یک ریشه هستند.
اما رسالت را سه خاصیت است: یکی آنکه برچیزی قادر باشد که دیگری نباشد چون شق قمر و احیاء موتی و آب از انگشتان بدر آمدن و بهایم با ایشان بنطق درآمدن، و معجزات بسیار که خواندهای. خاصیت دوم آنست که احوال آخرت جمله او را بطریق مشاهدت و معاینت معلوم باشد چنانکه بهشت و دوزخ و صراط و میزان و عذاب گور و صولت ملایکه و جمعیت ارواح. خاصیت سوم آنست که هرچه عموم عالمیان را مبذول است در خواب از ادراک عالم غیب، اما صریح و اما در خیال، او را در بیداری آن ادراک و دانستن حاصل باشد. این هر سه خاصیت انبیاء و رسل- علیهم الصلوة و السلام- است.
عواقب قطع رابطه با کلیسای کاتولیک و آثار سو تکفیر، آنگران سوم را سال ۱۲۱۹ میلادی مجبور به کنار آمدن و توبه و استغفار نزد کلیسا کرد.
واسطی٭ گفت: مطالبة الا عواض علی الطاعات من نسیان الفضل پاداش طاعات فرا چشم آمدن و طلب کردن ثواب، منة اللّه فراموش کردن است.
و باید که وزیر را واین جماعت را او رادی و اوقاتی نیز باشد چنانک: از شب قدری بر خاستن و بذکر مشغول بودن بدان شرایط که در فصل ذکر رفته است و با مداد و نماز دیگر ساعتی هم بذکر و قرآن خواندن مشغول شدن تا از جمله آنها باشند که مدح ایشان میفرماید «یدعون ربهم بالغدوه و العشی یریدون و جهه». و اگر همه روزه زفان بذکر «لا اله الا الله» مشغول تواند داشت در آمدن و رفتن و نشستن و وقت خفتن الا بوقت ضرورت این خود دولتی تمام بود و ازانها باشد که «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم» و صلی الله علی محمد و آله.
«آقای صابری به ساواک قم بنویسید. این شخص در هفته گذشته از عراق به قم مراجعت نموده و پس از ورود به قم جهت ملاقات اشراقی به همدان رفته، ضمن اینکه ساواک قم در این زمینه اطلاعی نداده، این فعالیتها را نموده – دستور مراقبت بدهید. اعمال وی دقیقاً تحت نظر باشد هدف از آمدن وی روشن گردد.»
در ورودی در وسط ضلعی که به سوی شمال قرار گرفته تعبیه شدهاست. این ورودی ارتفاع نسبتاً کوتاهی دارد و دو پله از سطح زمین پایینتر است. به این ترتیب، کف مقبره حدود ۶۱ سانتیمتر پایینتر از سطح زمینهای اطراف قرار گرفته و از طریق ۲ پله که بلندی هر یک حدود ۲۸ سانتیمتر است میتوان به درون مقبره راه یافت. به همین دلیل، ارتفاع بنا از داخل بلندتر به نظر میرسد و دیوارها در نمای بیرونی به علت بالا آمدن و انباشت خاک کوتاهتر است.
این مجموعه تلویزیونی که به صورت بخشهای کوتاه ۱۰-۵ دقیقهای ساخته شده بود، درباره کارمندی است که اشتیاق بیپایانی به مطالعه دارد و همیشه و در هر مکان، در حال خواندنِ کتاب است؛ به نحوی که گاه زمان و مکان را فراموش میکند و در قالب شخصیت کتابها فرو میرود. شوق و ولع افراطآمیز او به مطالعه، منجر به پیش آمدن وقایع غیرقابل پیشبینی و خندهآوری میشود. آقای مطالعه لقبی بود که مردم کوچه و بازار و اعضای خانواده اش به او داده بودند.
از خیال آمدن و رفتنش اندر دل و چشم با گمان افتم و گر خود به یقین میگذرد
در کوی تو افسانه میلی به زبانها از آمدن و رفتن بسیار فتاده
سابقه حضور او در طالبان به سال ۱۹۹۴ میلادی بازمیگردد. رسانههای غربی او را از بنیانگذاران طالبان میدانند. پس از به کنترل درآمدن ولایت فراه در سال ۱۹۹۵ بهوسیلهٔ طالبان، او بخشی از وزارت دعوت و ارشاد، امر بالمعروف و نهی المنکر شد. مدتی بعد در ولایت ننگرهار به امر قضاوت مشغول شد و پس از مدتی در یک مدرسه دینی در قندهار به آموزش مشغول شد.
نام این شهر در سنگنوشتهٔ داریوش بزرگ در بیستون در زبان فارسی باستان در گنج نامه «هَمگمَتانَ»، در زبان ایلامی «اَگ-مَ-دَ-نَ» و در زبان اکدی «اَ-گَ-مَ-تَ-نُ» ثبت شده است. معمولاً چنین تفسیر میشود که این واژه از «هَنگمَتَ» یا «هِنَگمَن» (به فارسی میانه: انجمن) به معنای «محل گردآمدن و گرد هم آیی» مشتق شده است و نتیجه گرفته میشود که پیش از شکلگیری دولت ماد، نوعی گردهمایی مردمی در اینجا انجام میشد. هرودوت به یک گردهمایی مادها که در آن دیاکو به شاهی برگزیده شد، اشاره میکند ولی محل آن را مشخص نکرده است.
با پدید آمدن واسط کاربری گرافیکی، یک نوع بهخصوص از زبان اسکریپتنویسی برای کنترل یک رایانه پدید آمد. این زبانها با گرافیکهای مشابه با پنجره، منو، دکمه و غیره که انسانها با آن کار میکنند، تعامل داشتند.