اعانه. [ اِ ن َ ]( ع مص ) کمک : اگر اعانه شما نبود من مغلوب می شدم. ( فرهنگ نظام ). مساعدت. عون. معونه. ( کازیمنسکی ). یاری کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به اعانة و اعانت شود. || ( اِ ) پولی که برای کار خیری داده شود: برای افتتاح یک مریضخانه اعانه جمع می کنیم. ( از فرهنگ نظام ). آنچه از مال رفع حاجت کسی را برایگان دهند. آنچه برای امری خیر برایگان بخشند. ( یادداشت مؤلف ). مالی که فقیری یا کاری عام المنفعه را دهند.( یادداشت مؤلف ). ج ، اعانات. رجوع به اعانات شود. - اعانه بگیر ؛ کسی که از دیگران برای کاری خیر اعانه و پول بگیرد. رجوع به اعانه شود. - اعانه جمع کردن ؛ پول برای امر خیر گرد آوردن. گردآوری پول برای سازمانهای ملی و اجتماعی. رجوع به اعانه شود. - اعانه خواستن ؛ طلبیدن اعانه. خواستن اعانه و پول برای کارهای عمومی و خیر. و رجوع به اعانه شود. - اعانه دادن ؛ کمک دادن به انجمنهای نیکوکاری. رجوع به اعانه شود. - اعانه گرفتن ؛ پول نقد و یا اشیاء دیگری برای سازمانهای خیریه از خیرخواهان و نیکوکاران گرفتن. رجوع به اعانه شود. - وجه اعانه یا اعانه ؛ وجه نقدی که برای کمک و مدد خرج بکسی می دهند و آن را وجه اعانه گویند. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به اعانه شود.
معنی کلمه اعانه در فرهنگ معین
(اِ نِ ) [ ع . اعانة ] ۱ - (مص م . ) کمک کردن . ۲ - (اِمص . ) یاری ، کمک . ج . اعانات .
معنی کلمه اعانه در فرهنگ عمید
یاری کردن، یاری دادن، کمک کردن.
معنی کلمه اعانه در فرهنگ فارسی
اعانت: یاری کردن، یاری دادن، کمک کردن ۱ - ( مصدر ) یاری کردن یاری دادن کمک کردن . ۲ - ( اسم ) یاری مدد کمک جمع : اعانات . یا اعانه باثم ( اعانت باثم ) کسی را در گناه کردن یار شدن . یا جمع کردن اعانه . گرد آوردن وجه نقد از مردم برای کمک بکسی که محتاج است . نزدیک شدن شتر آمدن باعانه نزدیک شتر آمدن برای اعانت . اعانه ابل و جز آن پیش چشم کردن آن تا آن را بچشم ببیند یا دست بر بالای چشم داشتن چنانکه عادت نگریستن است برای دیدن کسی یا چیزی . یا بچشمه رسانیدن آب را .
معنی کلمه اعانه در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَعَانَهُ: یاریش کرده ریشه کلمه: عون (۱۱ بار)ه (۳۵۷۶ بار) یاری. «فُلانٌ عَوْنی» فلانی یار و کمک من است همچنین است اعانت. . در آوردن قرآن گروه دیگری او را یاری کردهاند . بر خوبی و تقوی یکدیگر را یاری نمائید و بر گناه و تجاوز همدیگر را یاری نکنید. استعانت: یاری خواستن. . . از صبر و صلوة در انجام اوامر خدا کمک جوئید. مستعان: اسم مفعول است، یاری جسته شده .
معنی کلمه اعانه در ویکی واژه
offerta اعانة کمک کردن. یاری، کمک. اعانات.
جملاتی از کاربرد کلمه اعانه
و عن جابر بن عبد اللَّه: قال قال رسول اللَّه (ص) لکعب بن عجرة یا کعب تعوذ باللَّه من امارة السّفهاء انّه سیکون أمراء من دخل علیهم فصدّقهم بکذبهم و اعانهم علی ظلمهم فلیس منّی و لست منه و من لم یدخل علیهم و لم یصدّقهم بکذبهم و لم یعنهم علی ظلمهم فهو منّی و انا منه و سیلقانی فی الدّرجات العلی.
تأسیس چند باب مدارس نموده اند بی خواهش اعانه و بی منت معین
این طرح فقط دو عنصر از چهار عنصر فراگیری را دربردارد. اقراری ساده و شجاعانه در طرح محرک – پاسخ این است که وقتی دو تجربه بهطور همزمان یا در توالی تنگاتنگ صورت میگیرد وقوع یکی از عوامل باعث وقوع دیگری میشود. طرح محرک – پاسخ تحت شرایطی که حضور عوامل انگیزشی و پاداشی را به حداقل میرساند به بهترین وجه کار میکند. تکنیکهای مرتبط به طرح محرک – پاسخ عبارتند از تکنیک تکرار و مجاورت.
مرگ او مقامات واشینگتن را شوکه کرد و منجر به تشکیل کمیته الحاقی کنگره برای رهبری جنگ شد. بیوهٔ بیکر به نام «مری آن» تقریباً سه سال بعد از مرگش در فهرست مستمریبگیران حکومتی قرار گرفت و ۵۰ دلار ماهانه دریافت مینمود. لایحه کنگرهای که این اعانه را ارائه داد در وبسایت کتابخانه کنگره قابل رؤیت است.
احباب او ، اعانهم الله ، به بزم او در خلد عدن شربت کوثر کشیدهاند
کانت در یکی از پانویسهای کتاب دین در محدودهٔ عقل تنها، به شیلر پاسخ میدهد. هر چند کانت اذعان میکند که مفهومِ وظیفه را تنها همراه با کرامت میتوان درک کرد، اما فردِ فضیلتمند که شجاعانه و مشتاقانه تلاش میکند اقتضائاتِ زندگی اخلاقی را رعایت کند، وقار را نیز در نظر خواهد داشت.
آقاخان سوم از بنیانگذاران دانشگاه مسلمانان علیگر است. او باور داشت که مسلمانان شبهقاره باید صاحب یک کانون علمی باشد که در آینده در جمع دانشگاههای معتبر جهان ردهبندی شود. او از هزینه شخصی خود و همچنان جمعآوری اعانه نزدیک به چند میلیون روپیه هندی را جمعآوری و دانشگاه علیگر را تأسیس کرد. این دانشگاه در شکل دهی افکار مسلمانان شبهقاره تأثیر به سزای داشته است. کشور پاکستان محصول همین دانشگاه است.[۱]
اسدالله میرزا پس از بازگشت ابتدا کارمند تلگرافخانه بود و سپس مترجم تلگرافخانه شد. در دوره اول مجلس شورای ملی از سوی شاهزادههای تهران و در دوره دوم مجلس از سوی مردم تهران وکیل مجلس شورای ملی گردید و مقارن این احوال ملقب به شهابالدوله شد. از آن رو که مدتها در اروپا زندگی کرده بود و به اوضاع سیاسی و اجتماعی آگاهی داشت و به علاوه سخنران برجستهای بود و شجاعانه و مستدل عقاید خود را بیان میکرد، به زودی مورد توجه محافل سیاسی قرار گرفت.
در حدود ۱۰۴۵–۱۰۴۶، پس از بازگشت طغرل به خراسان، فرامرز خود را مستقل از حکومت سلجوقیان اعلام کرد و تسلیم آل بویه شد و این کار او طغرل را وادار به بازگشت به اصفهان کرد. طغرل بیک در آنجا کاکوییان را شکست داد و فرامرز را بار دیگر تابع خود کرد. طغرل بیک در سال ۱۰۵۰ اصفهان را محاصره کرد. مردم اصفهان در برابر سلجوقیان شجاعانه از شهر دفاع کردند اما پس از یک سال سرانجام تسلیم شدند. سپاه طغرل باروی دفاعی اصفهان را با خاک یکسان کردند و طغرل پس از آن این شهر را پایتخت خود کرد.
این ها کلمات شجاعانه قدیس آناستازیوس پارسی خطاب به اعدامکنندگانش بود.
پس ابلیس را از فریشتگان مستثنی کرد گفت إِلَّا إِبْلِیسَ و این استثنا نه از جنس گویند که درست آنست که ابلیس نه از جنس فریشتگان بود بلکه از جنّ بود، چنانک گفت جای دیگر کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ. شعبی گفت ابلیس ابو الجنّ کما انّ آدم ابو الانس و قیل ابو الجنّ هو الجان، و ابلیس ابو الشیاطین فالشیاطین اولاد ابلیس و کلهم فی النّار الّا شیطان رسول اللَّه فان اللَّه اعانه علیه فاسلم.
«ما أَشْهَدْتُهُمْ» ای ما احضرتهم یعنی ابلیس و ذریته. و قیل الکفّار اجمع، و قیل الملائکة، «خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» فاستعین بهم علی خلقهما او اشاورهم فیه، «وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ» و لا استعنت ببعضهم علی خلق بعض. و قیل ما اعلمتم خلق انفسهم فکیف یعلمون خلق غیرهم، اخبر جلّ جلاله عن کمال قدرته و استغنائه عن الانصار و الاعوان فیما خلق، «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً» اعوانا لاستغنائی بقدرتی عن الاعوان و الانصار لانّ من استغنی عن معونة الاولیاء بعظیم سلطانه و کمال قدرته کان اشدّ استغناء عن معونة الاعداء، و در شواذ خواندهاند: «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً» بفتح تا و خا، و معنی آنست که هرگز بی راه کنندگان را یار مباش همچنانک موسی (ع) گفت: «رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ» العضد و الظهر و الید هذه الثّلاثة کنایات عن العون و الظّهیر، یقال عضده یعضده اذا اعانه، و فی الدّعاء: اللّهم انت عضدی و نصیری.
«تملق گویم و گیرم اعانه خرم سر چشمه من یک باب خانه»
در پی تهاجم آلمان به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم، بریتانیا دو روز بعد، ۳ سپتامبر سال ۱۹۳۹، به این کشور اعلان جنگ داد. بدین ترتیب کریگسمارینه دست کم پنج سال زودتر از آنچه برای آن برنامهریزی شده بود درگیر جنگ شد. ردر تنها چهار سال پس از نقض پیمان ورسای فرصت پیدا کرد نیروی خود را گسترش دهد. در ثبت اسناد جنگی ستاد فرماندهی کریگسمارینه نوشت: «نیروی سطحی … کاری جز این از دستش برنمیآید که نشان دهد میداند که چگونه شجاعانه بمیرد.» در این هنگام کل توان کریگسمارینه در قوای سطحی شامل تنها دو نبردناو، سه رزمناو زرهی، یک رزمناو سنگین، شش رزمناو سبک و ۳۴ ناوشکن و قایق اژدرانداز بود.
قوله: أُولئِکَ کَتَبَ ای اثبت، فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ. و زیّنه و کتابة الایمان فی قلوبهم سمة و علامة تدلّ علی انّ الایمان فی قلوبهم یعلم بها کلّ من شاهدهم من الملائکة. انّ فی قلوبهم الایمان. و قیل: کتب علی قلوبهم انّهم مؤمنون کقوله: «فِی جُذُوعِ النَّخْلِ» ای علی جذوع النخلة، أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ. ای قوّاهم و اعانهم بنصر منه و قیل: بِرُوحٍ مِنْهُ یعنی: بالقرآن کقوله: أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا و قیل: ایّدهم بنور الایمان، و قیل: برحمة منه، و قیل: جبرئیل (ع). وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ فی الدنیا بطاعاتهم.
در سال ۱۹۸۸ استینگ در یک اقدام شجاعانه ریک فلر قهرمان ان دابلیو ای چمپیون را به مبارزه دعوت کرد اما موفق به پیروزی در برابر وی نشد. در مسابقهٔ ریمچ که بین این دو برگزار شد باز هم استینگ حریف ریک نشد و موفق به دریافت قهرمانی سنگینوزن نشد. پس از مدتی استینگ تیمی را به همراه کولوف تشکیل داد و در پی پر ویو گریت آمریکن بش به مصاف تیم تونی بلانچارد و ارن اندرسون رفت اما موفق به شکست آنها نشد. چندی بعد رقابتی بین استینگ و داستی رودز به وجود آمد که استینگ در بازی داستی رودز و تیم رود واریورز به هواک و انیمال اعضای گروه رودوایورز حمله کرد. چندی بعد در یک بازی در پی پی وی استارکید تگ تیم استینگ و داستی رودز مصاف تیم رود واریورز رفتند که استینگ و رز این بازی رو به صورت دی کیو ناتمام ماند.
و قالالنبی صلیالله علیه و سلم: «اذا ارادالله بملک خیرا جعل له وزیرا صالحا فان نسی ذکره و ان ذکر اعانه».
یکی از قدیمیترین ریشههای اعتصاب سراسری به روم باستان و اعتصاب پلبیها بازمیگردد. ظاهراً پلبیها مخترع مفهوم اعتصاب اند. اعتصاب آنها از اینجا ناشی شد که دیدند دوستان شان که اغلب شجاعانه در نیروی نظامی و به تخت شاهی خدمت کرده بودند حالا به خواست پاتریسیها به زنجیر کشیده شدهاند و به بردگی گرفته شدهاند.
وز آن سبب که هواخواه دولت است کسی مساعدت نکند باری از اعانه همی
چون وزیر چنین بود پادشاه بفراغت و رفاهیت به جهانگیری و آنچ شرایط و آداب سلطنت است مشغول تواندبود والا پادشاه را چون بجهانداری و احکام وزارت قیام باید نمود از جهانگیری وشرایط و ناموس سلطنت بازماند و احوال مملکت و رعیت مختل شود. خواجه علیهالسلام از اینجا فرمود «اذا ارادالله بملک خیرا جعل له وزیرا صالحا فان نسی ذکره و ان ذکر اعانه».