تو و این آستانِ آسمان جاه؟ مگر شیطان به جنّت میبرد راه؟
آسمان جاه نور دیدهٔ موسی علی آنکه آرام زمین در سایهٔ توقیر اوست
آسمان جاه ترا حصن حوادث داشته عافیت مدح ترا حرز طوارق ساخته
ای به تو سرفراخته شاهی مشتری رای و آسمان جاهی
قربان خاکپای مبارکت شوم. فرمان واجب الاذعان مانند وحی ربانی نازل گردید، و فرق غلام فدوی را باوج فرقد رسانید، مضامین قضا آئین آن که مشعر بر تعیین افواج سپاه بود بر مراتب امید دولت خواهان و بیم بدسگالان افزود، حق سبحانه و تعالی سایه آفتاب خسروان را بر مفارق جهانیان پاینده بدارد و پرتو لطف و شعله قهر خدام درگاه آسمان جاه را بر مطیع و عاصی سوزنده تر و فروزنده تر گرداند.
دستگاه مشت خاک ناتوان پیداست چیست ای غبارت رفته بر باد آسمان جاهی گزین
آسمان جاهی که او شد فرش تو شیرمردی کو شود آهوی تو
پادشا بوالمظفر ابراهیم آسمان جاه آفتاب آثار
غلام شاه عجم حکمرانکشور جم خدایگان امم آسمان جاه و جلال