جاجیم
معنی کلمه جاجیم در فرهنگ معین
معنی کلمه جاجیم در فرهنگ عمید
۲. نوعی فرش بدون پرز با ضخامتی نازک تر از پلاس که از نخ های رنگین پنبه ای یا پشمی بافته می شود.
معنی کلمه جاجیم در فرهنگ فارسی
( اسم )۱- فرشی که آنرااز نمد الوان دوزند ۲- اراک وبروجرد ) بافته ای ازپشم تابید. الوان که بسیار زبر و خشن است و بیشتر برای پیچیدن رختخواب و مانند آن بکاررود.
معنی کلمه جاجیم در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه جاجیم در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه جاجیم
یکی از بزرگترین سرمایههای معنوی آلاشت بانوان هنرمندش هستند، از زمانهای قدیمی زنان دوش به دوش مردان علاوه بر کار خانه با هنر دستان خود نیز به اقتصاد خانواده کمک میکردهاند، بزرگترین هنر صنایع دستی در این منطقه یقیناً جاجیم بافی است که دارای شهرت جهانی و در گذشته تولیدات مردم منطقه اعم از خصوصی یا کارگاه صنایع دستی که وابسته به سازمان صنایع دستی بوده علاوه بر استانهای مختلف کشور به کشورهای دیگر نیز صادر میشد.
از صنایعدستی شهر اراک میتوان به دستبافهای سنتی (قالیبافی، گلیمبافی، جاجیمبافی)، رودوزیهای سنتی، آثار چوبی (منبت و کندهکاری روی چوب، معرقکاری، پیکرتراشی، خراطی، ساخت سازهای سنتی، مشبک و گرهچینی چوب)، سفالگری، کتابت و نگارگری (طراحی سنتی، نقاشی ایرانی، گل و مرغ، تذهیب و تشعیر، خوشنویسی، کتیبهنویسی)، آثار فلزی (مسگری، قلمزنی، سفیدگری، چلنگری، مشبک فلز، ملیله طلا و نقره)، ساخت پاپوش سنتی (گیوهدوزی و گیوهبافی)، آرایههای معماری (گچبری سنتی، آینهکاری...) و تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی اشاره کرد.
جاجیم این منطقه در خرداد ماه سال ۱۳۹۷ به نام آلاشت ثبت ملی شد و نشان جغرافیایی ملی دریافت کرد.
در پردۀ زجاجیم از قطره های اشک قرّابه هاست پر گهر شاهوار چشم
اگر از نوشته سرکار حاجی تنخواهی در طهران با من رسانی و زودم از شکنج پریشانی باز رهانی، هر پولش گنج باد آوردی بود و هر پشیزش چاره رنجی و درمان دردی. ازهمگان پیش و بیش بودم، و بر پوست تخت درویشانه پادشاه بخت خویش، در کار جاجیم والا کاربند کاوش و کوش خوشتر از این باش اگر پیش از بازگشت آن در کشته نیاز آری و باز سپاری هم تو به کوتاهی انگشت نمای مرد و زن نشوی، و هم من به بیراهی زبان سود دوست و دشمن نگردم. نخستین کاری است خرد و اندک از ما خواسته و بارها نگارش ها پرداخته و سفارش ها آراسته هر چه زود انجام گیرد دیر است.آن دو مرد که ندانم چه بازی باخته اند و به کدام اندیشه از آن در گشته به سمنان تاخته، که می جویند و چه می گویند؟ زنهار بر هنگ و هنجاری پنهان و پخته که دوست راه نبرد و دشمن آگاه نشود، خود و فرزندی آقا محمد پائی پیش نهید و گوشی زرنگانه کیش گیرید. مگر آن پوشیده ها پیدا گردد و رازهای نهفته هویدا، دانسته و درست دریافته زودم آگاه سازید تا مرا نیز در انجام کام ایشان انبازی افتد، یا اگر اندیشه دگرگون است و کار از چنبر دلخواه ما بیرون ما را نیز دگرگون بازی خیزد.
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومهٔ شهرستان سنندج، واقع در ۲۸ هزارگزی شمال خاوری سنندج، و ۱۰ هزارگزی خاور شوسهٔ سنندج به دیواندره. در دامنه واقع و سردسیر است. سکنهٔ آن ۶۳۵ تن سنی هستند که به کردی سخن میگویند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
در سالهای نهچندان دور، ایرانیان برای هر فعالیتی مانند نانوایی، دهقانی، آشپزی، جاجیمبافی، صیادی، قالیبافی، گلیمبافی، نمدمالی، کوچ، بنایی، شبانی، خانهداری، جاروکشی و حتی پذیرایی از مهمان، کارنوا داشتهاند. شعرهای کارآوا بیانکنندهٔ احساسات و روحیات مردمان در هر خردهفرهنگ ایرانی در یک دورهٔ زمانی خاص بوده و کارآوای یک پیشه یا منطقهٔ خاص در جای دیگر اجرا نمیشود. ترانههای عامیانه، مردمپسند و سنتی در سازگاری با شرایط اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، معمولاً تاریخ، سنتها، اسطورهها و قهرمانهای ایران را ارج مینهند.
در فرهنگ جغرافیایی ایران ، رزم آرا درباره این ده اینگونه آمده است:آب باریک جزو دهستان زهرا بخش بوئین شهرستان قزوین است.آبوهوای آن معتدل است و دارای ۸ رشته قنات و ۴ چشمه است.تعداد سکنه آن ۵۴۶ است و زبان مردمان آن ترکی است.محصولات آن انگور ، بادام ، غلات، جاجیم و گلیم است.
چهار رشته قنات، غلات، چغندر قند، انگور، سیب زمینی، میوهجات، گلیم و جاجیم، شغل زراعت.
با وجود زندگی روستایی و عشایری این منطقه دارای صنایع دستی فراوان از قبیل: قالیبافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، حرمی بافی، شیرکی بافی، خورجین بافی، گیوه بافی، لوده بافی، طناب بافی، شال و جوراب بافی، لتف بافی (سیاه چادر عشایر) فعال بوده و تولید میشود.[نیازمند منبع]