بدعنق
معنی کلمه بدعنق در فرهنگ معین
معنی کلمه بدعنق در فرهنگ عمید
۲. متکبر.
معنی کلمه بدعنق در فرهنگ فارسی
در تداول عوام کج خلقی سخت بدخویی .
معنی کلمه بدعنق در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه بدعنق
نیوتن شخصیتی آشکارا غیرعادی داشت، بیش از اندازه استثنایی اما تکرو، سرد، بدعنق، تا حدی بدگمانی و به حواسپرتی و انجام کارهای غیرعادی معروف بود. او تا جایی پیش رفت که یک بار سنجاقی دراز را در کاسهٔ چشم خود، بین چشم و استخوان کاسهٔ چشم و تا جای ممکن نزدیک به عقب چشم خود فرو بُرد و به اطراف چرخاند تا ببیند چه میشود، اگرچه به گونهای معجزهآسا، چیزی نشد. در موردی دیگر، تا جاییکه میتوانست تاب بیاورد به خورشید خیره شد تا ببیند چه اثری بر بینایی میگذارد؛ این بار نیز آسیب ماندگار ندید ولی مجبور شد چند روزی در یک اتاق تاریک بماند تا چشمانش به وضعیت عادی برگردند.
ماجراجویی پرخاشگری بدعنقی گفت آقای فلان با همهکس در دعواست