انجلاء
معنی کلمه انجلاء در فرهنگ معین
معنی کلمه انجلاء در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه انجلاء
فیالجمله چون جگرسوختگان آتش محبّت و متحمّلان بار امانت را آتش اشتیاق بالا گیرد و دود فراق بر هودج دماغ کُله بندد، انشراح صدور و ارتیاح ارواح را مسوّداتی که مبیض چهرهٔ معانی بود تعلیق زند تا در مکاید رواید اشواق و مقاسات شدائد فراق از آن تعلیقات مایه و سرمایهٔ تفریح و ترویج سازند. و این المدامة من ریقة اجمام مفکرة و ترفیه خاطر را فهرست خزاین علوم بر عذار کاغذ تحریر و جلوهٔ تحسین مدّخر گردانند و از نوابت کلک صد هزار چنبر از عنبر تر بر دیبای ششتر ریزند تا چون آینه طباع از صدء ملالت و ضیق حالت مملو شود انجلاء انکساف را لطایف کلمات و ظرایف حالات گذشتگان که از صدور کتب و بطون دفاتر و انفاس پاکان در سفینه مدّخر باشند برخوانند آینهٔ طباع از زنگ ملالت به صفای آن مقالات مَجْلوّ گردد.
دادمه گفت: نخواستم که در ایّامِ برگشتگی حال و بیسامانیِ کار و نفاقِ بازار نفاقِ خصم حدیثِ من گویی و او را به مجاهرت بر کارِ من دلیر کنی که سخنِ بد در حقِّ مردِ کارافتاده همچنان مؤثّر آید که تعبیرِ خوابهایِ بد در احوالِ خداوندانِ محنت و مردِ دانا به وقتِ ابتلا تا انجلاءِ ستارهٔ سعادت از ظلمتِ کسوفِ ادبار پاک نبیند، باید که چون قطب بر جای ساکن بنشیند و حرکتِ این آسیایِ مردمسای را مینگرد تا از دَور نامرادی، کی فرو آساید. چنانک بزورجمهر کرد با خسرو. داستان گفت: چون بود آن داستان؟
انجلاء قلوب را، صیقل ارتقاء نفوس را سببیم