انکساف

معنی کلمه انکساف در لغت نامه دهخدا

انکساف.[ اِ ک ِ ] ( ع مص ) گرفتن آفتاب و ماه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). کسوف شدن آفتاب. ( غیاث اللغات ). گرفتن آفتاب. گرفتن خور. گرفتن ماه را نیز گویند. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) گرفتگی مهر. کسوف. کسف. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه انکساف در فرهنگ معین

(اِ کِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) افتادن سایة ماه بر خورشید. ۲ - (اِ. ) آفتاب گرفتگی .

معنی کلمه انکساف در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) گرفته شدن آفتاب . ۲ - ( اسم ) کسوف آفتاب گرفتگی .

معنی کلمه انکساف در ویکی واژه

افتادن سایة ماه بر خورشید.
آفتاب گرفتگی.

جملاتی از کاربرد کلمه انکساف

آن آفتاب روشن شد جلوه گر که هست ایمن ز انکساف و مبرا ز احتجاب
باز آن ماه منور چهره بگشود از خسوف باز آن خورشید خاور رخ نمود از انکساف
شب خویشتن روز کن این زمان که مه بدرو ابرست در انکساف