استعاره محسوس به معقول

معنی کلمه استعاره محسوس به معقول در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استعاره محسوس به معقول، حسی بودن مستعارمنه و عقلی بودن مستعار و مستعارله را می گویند.
استعاره ای را که مستعارمنه آن، حسی، و مستعار و مستعارله ، عقلی باشد «استعاره محسوس به معقول» گویند؛ مانند:۱. (... مستهم الباساء والضراء...) . در این آیه مستعارمنه (مس) یک امر حسی و مستعارله «تحمل شدت»، و جامع (مستعار) « ممسوس » است که این دو عقلی اند.۲. (... فهو علی نور من ربه...) . مستعارمنه در این جا «روشنی» است که می توان حس کرد؛ ولی مستعارله یعنی « هدایت » و جامع آن (باز هم «هدایت» است) هر دو عقلی اند.

جملاتی از کاربرد کلمه استعاره محسوس به معقول

تأثیر اندیشه ایرانیان بر آرای فلوطین قابل توجه‌است. فلوطین برای اینکه می‌خواست با حکمت و فلسفه ایرانیها آشنا گردد همراه گردیانوس که با شاهپور اول جنگ داشت، به ایران آمد و از پیشگاه دانشمندان و فلاسفه حاضر در امپراتوری ایران بهره‌ها گرفت. فروغی در کتاب سیر حکمت در اروپا می‌نویسد: «اما از آنجا که می‌دانیم فلوطین خود برای استفاده از حکمت شرق به ایران آمده و از گفته‌های دانشمندان و اشراقیون اسلامی هم برمی‌آید که در این کشور از دیرگاهی حکمایی بودند که در مسلک اشراق قدم می‌زده‌اند، می‌توان تصور کرد که افلاطونیان اخیر عقاید خود را از مشرق گرفته باشند.» حکمت خسروانی (اصطلاح شهاب الدین سهروردی در مورد حکمت رایج در ایران باستان) از چندین جهت در فلسفه فلوطین مؤثر است. اول از جهت قائل شدن به عالمی ورای این عالم محسوس به عنوان عالم معقول که افلاطون آن را «مُثـُل» نامید و فلوطین آن را در عقل به عنوان اقنوم دوم جای داد. این عالم اصل است و عالم محسوس تصویر آن عالم. آن لاهوت است و این ناسوت. آن معقول است و این محسوس و در نهایت آن دیدار است و این پندار.