معنی کلمه فخرالدین عراقی در دانشنامه اسلامی
در ماخذها به تاریخ ولادتش اشاره نشده است، اما ظاهرا ولادت وی به سال ۶۱۰ ق در «کومجان» و یا «کمجان» از توابع اراک کنونی اتفاق افتاد.
کرامت ها
خاندان عراقی اهل علم بوده اند، درباره ی کرامت های او روایت های مختلف دیده می شود که مولود اعتقاد پیروان و مریدان اوست، از آن جمله در احوال او نوشته اند که چون به هفده سالگی رسید، «بر جمله ی دانش ها از معقول و منقول مطلع شده بود و مستفید گشته تا چنان شد که در شهر همدان در مدرسه ی شهرستان به افادت و دیگران در خدمتش به استفادت مشغول بودند.» اما گمان نمی رود که عراقی به چنین جامعیتی در علوم و فنون رسیده بوده باشد. آنچه درباره ی کیفیت خروج عراقی از دنیای قیل و قال و ورود او به عالم حال و تجرد در غالب ماخذها آمده است و به هفده سالگی او برمی گردد نیز باید افسانه ای باشد که بعدها به وسیله ی مریدان و پیروان او ساخته شده است. اما به هر حال این گونه افسانه ها که در احوال کسانی از قبیل سنائی و عطار و مولوی و نظیرهای آنان می بینیم ما را به یک حقیقت راهبری می کند و آن اینکه عراقی در آغاز امر سرگرم تعلیم و تعلم علوم بود و سپس رخت از مدرسه به خانقاه کشید. این تغییر حال در اوان شباب به او دست داد و بعد از آن به هندوستان رفت و در مولتان به خانقاه شیخ بهاءالدین زکریای مولتانی، موسس سلسله سهروردیان مولتان راه جست.
عراقی مرید سهروردی
بعضی از تذکره نویسان عراقی را مرید مستقیم شهاب الدین عمر سهروردی شمرده اند، اما جامع دیوان عراقی و نویسنده ی مقدمه ای آن که دوران زندگانیش نزدیک به عهد زندگانی عراقی بود، به این امر اشاره ای نکرده است. عراقی خرقه از بهاءالدین زکریا گرفت و بدین طریق در جزو مشایخ سلسله ی سهروردیه (شعبهی هند) درآمد و چندی در مولتان به سر برد و از آنجا از راه دریا به دیار روم رفت و در قونیه به خدمت شیخ صدرالدین قونوی و جلال الدین مولوی و جمعی دیگر از بزرگان صوفیه رسید و شیخ خانقاه توقات شد و تا سال ۶۷۵ ق که پروانه به دستور آباقا به گونه ای دلخراش به قتل رسید. فخرالدین در توقات ماند و پس از آن به مصر و از آنجا به شام رفت.
تاریخ وفات
...
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از اثر آفرینان است
عراقی همدانی، فخرالدین ابراهیم
(688/686-610 ق)، عارف و شاعر متخلص به عراقی. از عارفان و شاعران ایرانی است که در قریه کمجان همدان به دنیا آمد و در همدان به فراگیری علوم متداول و ادبیات پرداخت. دیری نگذشت که در ایام جوانی به تدریس در مدرسه ی شهرستان همدان منصوب شد ولی با دیدن جماعتی از قلندران حال وی دگرگون شد و در پی ایشان به راه افتاد و به هندوستان رفت و در آنجا به خدمت بهاءالدین زکریای مولتانی رسید و مرید وی شد و خرقه از او دریافت کرد و دختر شیخ خود را به همسری برگزید و صاحب فرزندی به نام کبیرالدین شد.
پس از مرگ شیخ، هندوستان را ترک گفته به حج رفت و از آنجا رهسپار آسیای صغیر شد. در قونیه به خدمت صدرالدین قونیوی رسید. از جمله مریدان شیخ در قونیه معین زالدین پروانه بود. معین الدین به اشاره ی مولانا جلال الدین پروانه بود. معین الدین به اشاره ی مولانا جلال الدین برای شیخ خانقاهی در شهر توقات بنا نمود و عراقی در آن خانقاه به ارشاد پرداخت.
وی بعد از مرگ معین الدین به مصر رفت ولی در آنجا زیاد توقف نکرد و به شامات بازگشت و سیزده سال پس از وفات پروانه در دمشق درگذشت و در جبل صالحیه (قاسیون) نزدیک مقبره محیی الدین عربی دقن شد. از آثار وی: دیوان شعر شامل: قصاید، غزلیات و دیگر قالب های شعری؛ مثنوی «عشاقنامه» یا «ده نامه»، بر وزن «حدیقه ی» سنایی؛ «لمعات».
[ویکی فقه] شیخ فخرالدین ابراهیم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانی فراهانی و مشهور به عراقی از بزرگان تصوف و شاعران بلند پایه ی ایران در قرن هفتم هجری است.
در ماخذها به تاریخ ولادتش اشاره نشده است، اما ظاهرا ولادت وی به سال ۶۱۰ ق در «کومجان» و یا «کمجان» از توابع اراک کنونی اتفاق افتاد.