معنی کلمه صدرالدین قونوی در دانشنامه اسلامی
قونیه شهری است در مملکت روم و دویست و شصت سال پایتخت سلجوقیان بوده است و آنها دانشمندان هر دیار از حکما و علما و عرفا را بسیار رعایت می نمودند، چنانکه در زمان سلطان علاء الدین کیقباد، مشایخی در آن دیار بوده اند که شیخ بهاء الدین ولد و مولانا جلال الدین محمد و شیخ حسام الدین چلبی و شیخ شمس الدین تبریزی و شیخ صلاح الدین زرکوب و شیخ شهاب الدین سهروردی و شیخ نجم الدین رازی و شیخ محیی الدین عربی و شیخ صدر الدین محمد و شیخ سراج الدین قیصری و شیخ فخر الدین عراقی و شیخ مؤیدالدین جندی و شیخ شرف الدین قونوی و امثالهم (قدس الله اسرارهم) از آن جمله اند و قبر اکثر ایشان در آن دیار است. لاجرم شهر قونیه را دارالمعرفه و دارالارشاد و دارالموحدین نامیده اند و گویند قبر افلاطون نیز در آن دیار است. و در سال ۶۷۲ یا ۶۷۳ ه. ق در همان دیار درگذشت و در مقابل مسجدی که در همان شهر به نام او ساخته شده بود دفن گردید.
وصیتنامه
او به یارانش وصیت کرده بود تا آنانی که در زمان وفاتش حضور دارند هر یک هفتاد هزار مرتبه ذکر لااله الا الله بگویند و او را به موجب آنچه در کتب حدیث وارد شده غسل دهند نه آنچه در کتاب های فقهی گفته شده است و از آنان خواست تا او را در لباس شیخ محیی الدین و در لنگی سفید کفن کنند و در گورش سجاده شیخ اوحد الدین کرمانی را پهن نمایند و بخشی از اموالش را صدقه دهند و تالیفاتش را برای عفیف الدین تلمسانی بفرستند و از آنان خواست تا بعد از او در مجملات علوم و معارف ذوقی غور نکنند و به صریح و منصوص آن اکتفا کنند چه آن معارف در کلام خودش باشد یا در کلام محیی الدین، «فلا یقبلوا کلاما من ذوق احد، اللهم الا من ادرک منهم الامام محمد المهدی «علیه السلام» فلیبلغه سلامی و لیاخذ عنه ما یخبره به من المعارف لا غیر».از وصیت نامه او چنین استنباط می شود که او جز یک دختر به نام سکینه فرزند دیگری نداشته است.
پدر صدرالدین
پدرش از اشراف و ثروتمندان بود و بعد از فوت او مادرش با محیی الدین ازدواج نمود و این امر رابطه او را با محیی الدین استحکام بخشید. ویلیام چیتیک در مقدمه خود بر نقد النصوص جامی در مورد پدر صدر الدین می گوید:«مجد الدین اسحاق از اهالی ملالیه و ظاهرا از مشایخ صوفیه بوده است،ابن بی بی در تاریخ خود حکایت می کند که سلطان غیاث الدین کیخسرو بن قلیچ ارسلان پس از فوت پدرش قونیه را به تصرف خود درآورد و شیخ مجد الدین اسحاق را که در وقت غیبت و غربت سلطان، از ممالک روم به دیار شام منتقل کرده بود، دعوت کرد که دوباره به قونیه بیاید. ابن بی بی از مجد الدین اسحاق با القاب شیخ ربانی، قدوة الطوائف، اسوة العباد، شرف الاوتاد و شیخ عالم پیشوای آفاق یاد می کند. مجد الدین در زمان حج در مکه با ابن عربی آشنا شد و همراه او به آناتولی بازگشت».
شخصیت علمی و عرفانی
...