چست سوار
معنی کلمه چست سوار در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چست سوار
دگر یک سیف دین و ملک گر زانک بهنگام سواری چست و چالاک
جریده سواری توانا و چست به کار مصاف اندر آمد درست
نخستین کمان از سواران درشت یکی تیره باران بکردند چست
چو شه با شهر آمد شاد و پیروز طلب کرد آن سوار چست آن روز
حاصل که همعنانی همت نموده چست بر توسن مراد به لطفم کند سوار
ز رومی سواری توانا و چست بر آن آتش افکند خود را نخست