اقرار مشرکان به توحید

معنی کلمه اقرار مشرکان به توحید در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اقرار مشرکان به توحید (قرآن). آیاتی از قرآن در باره اقرار موجودات به یگانگی خداوند اختصاص یافته است. از آن مورد اقرار مشرگان به یگانگی خداوند است.
مشرکان به توحید در خالقیت، پس از تذکر و پرسش اعتراف نمودند.ولـئن سالتهم من خلق السمـوت والارض وسخر الشمس والقمر لیقولن الله.. و هر گاه از آنان بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟» می گویند: «الله»! پس با این حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف می سازند؟ از این آیات استفاده می شود که مشرکان، به رغم شرک در ربوبیت خدا به اصل خالقیت و پروردگار جهان اعتراف داشته اند.ولـئن سالتهم من خلق السمـوت والارض لیقولن الله.. و هر گاه از آنان سؤال کنی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما می گویند: «الله»، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)! » ولی بیشتر آنان نمی دانند!اولـئک علی هدی من ربهم واولـئک هم المفلحون. آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگارانولـئن سالتهم من خلق السمـوت والارض لیقولن الله.. و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟» حتما می گویند: «خدا! »ولـئن سالتهم من خلق السمـوت والارض لیقولن خلقهن العزیز العلیم. هر گاه از آنان بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما می گویند: «خداوند قادر و دانا آنها را آفریده است»ولـئن سالتهم من خلقهم لیقولن الله.. و اگر از آنها بپرسی چه کسی آنان را آفریده، قطعا می گویند: خدا پس چگونه از عبادت او منحرف می شوند؟در میان مشرکان عرب و غیر عرب کمتر کسی پیدا می شد که بتها را خالق و آفریننده بداند، بلکه آنها بتها را به عنوان وساطت و شفاعت در پیشگاه خدا، و یا به عنوان اینکه سمبل و نشانه ای هستند از وجودهای مقدس اولیاء الله، به ضمیمه این بهانه که معبود ما باید موجود محسوسی باشد تا با آن انس بگیریم، پرستش می کردند، لذا هر گاه در باره خالق از آنها سؤال می شد خالق را" الله" معرفی می کردند.قرآن بارها این حقیقت را یادآور می شود که پرستش تنها برای خالق و مدبر این عالم شایسته است، و شما که خالق و مدبر را او می دانید راهی جز این ندارید که عبودیت و الوهیت را نیز مخصوص او بشمرید.لذا در پایان آیه به عنوان ملامت و سرزنش می گوید اکنون که چنین است چگونه از عبادت خدا به سوی غیر او بازگردانده و منحرف می شوند"؟! (فانی یؤفکون). همچنین مشرکان به توحید ربوبی، پس از تنبه و بیدارباش اقرار کردند.واحیط بثمره فاصبح یقلب کفیه علی ما انفق فیها وهی خاویة علی عروشها ویقول یــلیتنی لم اشرک بربی احدا. (به هر حال عذاب الهی فرا رسید،) و تمام میوه های آن نابود شد و او بخاطر هزینه هایی که در آن صرف کرده بود، پیوسته دستهای خود را به هم می مالید- در حالی که تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود- و می گفت: «ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم! »قل لمن الارض ومن فیها ان کنتم تعلمون• سیقولون لله قل افلا تذکرون• قل من رب السمـوت السبع ورب العرش العظیم• سیقولون لله قل افلا تتقون• قل من بیده ملکوت کل شیء وهو یجیر ولا یجار علیه ان کنتم تعلمون• سیقولون لله قل فانی تسحرون. بگو: «زمین و کسانی که در آن هستند از آن کیست، اگر شما می دانید؟! » • بزودی (در پاسخ تو) می گویند: «همه از آن خداست! » بگو: «آیا متذکر نمی شوید؟! » • بگو: «چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟» • بزودی خواهند گفت: «همه اینها از آن خداست! » بگو: «آیا تقوا پیشه نمی کنید (و از خدا نمی ترسید و دست از شرک برنمی دارید)؟! » • بگو: «اگر می دانید، چه کسی حکومت همه موجودات را در دست دارد، و به بی پناهان پناه می دهد، و نیاز به پناه دادن ندارد؟! » خواهند گفت: « (همه اینها) از آن خداست» بگو: «با این حال چگونه می گویید سحر شده اید (و این سخنان سحر و افسون است)؟! »این جمله پاسخ مشرکین را حکایت می کند، و آن این است که مشرکین اعتراف دارند که زمین و هر که در آن است مملوک خدا است و نمی توانند از اعتراف به این حقیقت شانه خالی کنند، زیرا ملک حقیقی قائم به غیر علت موجده نیست. و چون وجود معلول قائم به وجود علت است و مستقل از آن نیست، به هیچ وجه از آن بی نیاز نیست، و علت موجده زمین و هر که در آن است تنها خدا است، حتی وثنی مسلکها نیز بتها را در این معنا شریک خدا نمی دانند. مشرکان هنگام مشاهده عذاب به توحید اعتراف نمودند.فلما راوا باسنا قالوا ءامنا بالله وحده وکفرنا بما کنا به مشرکین. . هنگامی که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند: «هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی که همتای او می شمردیم کافر شدیم! ». . ویوم ینادیهم این شرکاءی قالوا ءاذنـک ما منا من شهید• وضل عنهم ما کانوا یدعون من قبل وظنوا ما لهم من محیص. علم به قیامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا بازمی گردد هیچ میوه ای از غلاف خود خارج نمی شود، و هیچ زنی باردار نمی گردد و وضع حمل نمی کند مگر به علم او و آن روز که آنها را ندا می دهد (و می گوید: ) کجایند شریکانی که برای من می پنداشتید؟! می گویند: « (پروردگارا! ) ما عرضه داشتیم که هیچ گواهی بر گفته خود نداریم! » • و همه معبودانی را که قبلا می خواندند محو و گم می شوند و می دانند هیچ گریزگاهی ندارند!اقرار مشرکان به یگانگی خدا؛ هنگام مشاهده عذاب بی اثر خواهد بود.فلما راوا باسنا قالوا ءامنا بالله وحده وکفرنا بما کنا به مشرکین• فلم یک ینفعهم ایمـنهم لما راوا باسنا.. هنگامی که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند: «هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی که همتای او می شمردیم کافر شدیم! » • اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت! این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده، و آنجا کافران زیانکار شدند!هنگامی که شدت عذاب ما را دیدند، عذابی که برای ریشه کن کردن آنها نازل شده بود و فرمان قطعی پروردگار را در زمینه نابودیشان به همراه داشت، از کرده خود پشیمان شدند، خود را موجودی ضعیف و ناتوان دیدند و رو به درگاه حق آوردند و فریادشان بلند شد و گفتند: اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم، و نسبت به معبودهایی که شریک او می شمردیم کافر شدیم"! (فلما راوا باسنا قالوا آمنا بالله وحده و کفرنا بما کنا به مشرکین)." اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند ایمان آنها به حالشان سودی نداشت" (فلم یک ینفعهم ایمانهم لما راوا باسنا).چرا که به هنگام نزول" عذاب استیصال" درهای توبه بسته می شود، و اصولا اینگونه ایمان اضطراری فایده ایمان اختیاری را نمی تواند داشته باشد، و زائیده آن شرائط فوق العاده است، به همین دلیل هر گاه طوفان بلا فرو بنشیند راه گذشته خود را از سر می گیرند.و نیز به همین دلیل ایمان فرعون به هنگامی که در میان امواج نیل افتاد پذیرفته نشد.

جملاتی از کاربرد کلمه اقرار مشرکان به توحید

دو سه روز است تا همی سوزیم نفس را همچو مشرکان به عذاب
فخر رازی، بر این باور است که منظور از عبارت «ما انزِل الیک»، تمام آنچیزی است که بر محمد نازل شده‌است. او برای اثبات مدعای خود، به روایت‌های متعددی از منابع اهل سنت اشاره می‌کند؛ او در این خصوص و در ذیل عبارت «و الله یعصمک من الناس» به روایتی اشاره می‌کند که بر طبق آن، محمد در روزگار حضورش در مکه، بعضی از آیه‌های قرآن را بیان می‌کرد و بعضی دیگر را برای حفظ جان خود پنهان می‌نمود تا مشرکان به وی و اصحابش آزاری نرسانند. این امر ادامه داشت تا این که اسلام به قدرت و شوکتی دست یافت و پیامبر در حمایت مؤمنان قرار گرفت. در این هنگام، خداوند خطاب به پیامبر گفت: «ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن.» رزاقی از پژوهشگران شیعی نیز معتقد است روایتی که فخر رازی آورده‌؛ با لفظ «رُوِیَ» و بدون سند ذکر شده و بنابراین اعتبار روایت با تردید همراه است. به اعتقاد او، این مطلب با ویژگی‌های پیامبران که از کسی جز خدا هراسی ندارند، مغایرت دارد. فخر رازی و آلوسی وحدت سیاق را محکم‌ترین دلیل برای مخالفت با دیدگاه شیعه در مورد آیه تبلیغ دانسته‌اند.
داریم همچو مشرکان به عذاب ورچه هرگز نخواندمت انباز
إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ آن صاحب خبر نعیم بن مسعود که گفت: بو سفیان با مشرکان به بدر رفت، خود دیو مردم است، و آنچه گفت دیو در دهن وی افگنده بود.
با فتح مکه عتبه و برادرش معتب به همراه سایر مشرکان به حاشیه مکه عقب نشینی کردند. محمد از عمویش عباس خواست تا آنها را نزد او بیاورد. آن‌ها آمدند و به دعوت محمد اسلام آوردند و بیعت کردند. عباس خاطرنشان کرد که چهره محمد "منعکس کننده شادی" از مسلمان شدن آنها بود.