معنی کلمه علی حجازی در لغت نامه دهخدا
علی حجازی. [ ع َ ی ِ ح ِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن احمدبن ابراهیم حجازی شافعی سقطی. رجوع به علی سقطی شود.
علی حجازی. [ ع َ ی ِ ح ِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن احمد حجازی سقطی حنفی ، ملقّب به نورالدین. صوفی بود. او راست : کشف تاج التراجم من دائرة الجود و المراحم ابن عربی ، که در سال 907 هَ. ق. از تألیف آن فراغت یافت. ( از معجم المؤلفین بنقل از هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 740 ).
علی حجازی. [ ع َ ی ِ ح ِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی کنانی ، مشهور به ابن عراق و ملقّب به سعدالدین. فقیه و قاری و محدث و مورخ بود. در سال 907 هَ. ق. در ساحل بیروت متولد شد و در سال 963 هَ. ق. در مدینه درگذشت. او راست : 1 - الصراط المستقیم الی معانی بسم اﷲ الرحمان الرحیم. 2 - شرح بر صحیح مسلم. 3 - نشر اللطائف فی قطر الطائف. 4 - تنزیه الشریعة المرفوعة عن الاخبار الشنیعة الموضوعة. ( از کشف الظنون ص 494 و 1077 ) ( از معجم المؤلفین ج 7 ص 218 ). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است : الکواکب السائره غزی ج 2 ص 197. شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 338. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 494. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 648. فهرس المخطوطات المصوره لطفی عبدالبدایع ج 2 ص 279. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 746.
علی حجازی. [ ع َ ی ِ ح ِ ] ( اِخ ) ابن محمد حجازی قاینی. حکیم و طبیب بود ( 456 - 546 هَ. ق. ). او راست : 1 - رسائل فی الطب. 2 - کتاب فی الحکمة. 3 - کتاب فی مفاخرالاتراک. ( ازمعجم المؤلفین بنقل از تاریخ الحکماء بیهقی ص 139 ).
علی حجازی. [ ع َ ی ِ ح ِ ] ( اِخ ) ابن ناصربن محمدبن احمد بلبیسی مکی شافعی حجازی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ناصر. وی محدث و مفسر و فقیه و اصولی بود. در سال 841 هَ. ق. در مکه متولد شد و در سال 915 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست : 1 - ادراکات الورقات. 2 - مدارک الاصول فی شرح منهاج الوصول. 3 - النور الطالع من افق الطوالع. ( از معجم المؤلفین ج 7 ص 252 ). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است : الضوءاللامع سخاوی ج 6 ص 45. الکواکب السائرة ج 1 ص 278. شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 71. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 383 و ج 2 ص 453. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 741.