تخفف

معنی کلمه تخفف در لغت نامه دهخدا

تخفف. [ ت َ خ َف ْ ف ُ ] ( ع مص ) موزه پوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

جملاتی از کاربرد کلمه تخفف

هارون الرشيد روزى به جهت علما جلوس نموده بود همه علماى بغداد حاضر بودند و مجلسمملو از رجال و دانشمندان بود، چندان كه هفتاد نفر از اعاظم مهم علما در آنجا بودند و از هرباب گفتگو شد. هارون به شافعى خطاب كرد: كه (يا ابن العم ، كم توى فىفضائل على بن ابيطالب ؟ قل و لا تخفف ) چند حديث ازفضايل على عليه السلام در حفظ دارى بگو و مترس . شافعى گفت : بيش از پانصد.سپس از محمد بن اسحاق كوفى پرسيد: تو چند حديث در فضيلت آن حضرت مى دانى ؟گفت : از هزار متجاوز است .بعد از آن رو به طرف ابو يوسف كرده و گفت : تو چقدر ازفضايل على عليه السلام روايت در خافظه ات دارى ؟ بگو و مترس . ابو يوسف گفت :اگر ترس نبود، روايات من در فضايل على بيش از شمار است . هارون گفت : در امانى ،گفت پانزده هزار خبر مسند، و همين قدر حديث مرسل ، مى دانم . (25)
امام صادق عليه السلام فرمود:قراءة القرآن فى المصحف تخفف العذاب عن الوالدين ولو كانا كافرين ؛(273) قرائت كردن قرآن از روى مصحف از عذاب پدر و مادر مىكاهد گرچه آنان كافر باشند. آن حضرت در گفتار ديگرى فرمود: هر كه قرآن رااز روى آن بخواند از چشمان خود بهره خوبى خواهد برد و سبب كاهش عذاب از والدينش نيزمى گردد، گرچه آن دو كافر باشند.(274)
امام صادق عليه السلام فرمود:قراءة القرآن فى المصحف تخفف العذاب عن الوالدين ولو كانا كافرين ؛(273) قرائت كردن قرآن از روى مصحف از عذاب پدر و مادر مىكاهد گرچه آنان كافر باشند.