محسنون

معنی کلمه محسنون در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُحْسِنُونَ: نیکوکاران(حسن عبارت است از هر چیزی که بهجت و شادابی آورد و انسان به سوی آن رغبت کند )
ریشه کلمه:
حسن (۱۹۴ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه محسنون

خداى سبحان دو گونه معيت دارد: يكى معيت قيوميه مطلق كه همه كس و همه چيز رازيرپوشش دارد: ( و هو معكم اءينما كنتم ) (980) ومحصول آن نيز هدايتى عمومى و فراگير است : ربنا الذى اءعطىكل شى ء خلقه ثم هدى . (981) و ديگرى معيت خاص كه هدايت خاصى را به همراهدارد و هدايت خاص تكوينى مورد بحث همان هدايت ويژه اى است كهمحصول معيت خاص است : ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون (982) . معيتمطلق اختصاص به مؤ منان ندارد، بلكه براى تبهكاران نيز به صورت (ان ربكلبالمرصاد) (983) ظهور مى كند .
2 : احسان   قال الله الحكيم : (ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون
5- تقوى و احسان وسيله جلب حمايت هاى الهى است . ( انّ ا مع الذين اتقواوالذين ... محسنون )
قال الله الحكيم : (ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون
اين را گفت و ساعتى مدهوش شد، چون به هوش آمد گفت : در اين وقترسول خدا (ص ) و عمويم حمزه و برادر من جعفر به نزد من آمدند گفتند كه : زود بيا بهنزد ما كه ما مشتاقيم به سوى تو، پس ديده هاى خود را گردانيد و بهاهل بيت خود نظر كرد فرمود كه : همه را به خدا مى سپارم ، خدا همه را به راه حق درستبدارد و از شر دشمنان حفظ نمايد خدا خليفه من است بر شما،: و خدا بس است براى خلافتو نصرت پس ‍ گفت : بر شما باد سلام اى رسولان وحى پروردگار من ، و گفت :(لمثل هذا فليعمل العاملون )(408) (ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون )(409) يعنى : براى مثل اين ثواب و منزلت بايد كهعمل كند عمل كنندگان ، به درستى كه خدا با آنهاست كه پرهيزگارى كردند و آنها كهنيكوكار بودند. پس جبين مبينش در عرق نشست ومشغول ذكر خدا گرديد، رو به قبله آورد و ديده هاى خود را بر هم گذاشت ، دست ها وپاهاى مبارك خود را به سوى قبله كشيد و شهادت به وحدانيت الهى و رسالت پيامبر داده ،به قدم شهادت به سوى رياض رضوان خراميد.(410)
و در كتاب عيون ، به سند خود، از حسين بن خالد، از على بن موسى الرضا، از پدرش ، ازپدرانش ، از امير المؤ منين (عليه السلام ) روايت آمده كه فرمود:رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: كسى كه به حوض من ايمان نياورد خدااو را به كنار آن نياورد، و از آن بهره مندش نكند، و كسى كه به شفاعت من ايمان نداشتهباشد خداوند شفاعتم را نصيبش نفرمايد، آنگاه فرمود: شفاعت من براى گنهكاران از امت مناست ، كه گناهان كبيره مرتكب شده اند، و اما محسنون و نيكوكاران احتياجى به آن پيدا نمىكنند.
جالب اينكه در نهج البلاغه در خطبه معروف همام كه مرد زاهد و عابد و هوشيارى بود مىخوانيم هنگامى كه از امير مومنان على (عليهالسلام ) تقاضاى دستور جامعى در زمينهصفات پرهيزگاران كرد، امام تنها به ذكر همين آيه قناعت فرمود: و گفت : اتق الله واحسن ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون : (تقوا را پيشه كن ، و نيكى نما كه خدابا كسانى است كه پرهيزكار و نيكوكارند).
امام (عليه السلام ) در پاسخ به او تاءمل و درنگ فرمود: زيرا مصلحت را در تاءخير جوابمى ديد، پس از آن امام بطور اجمال فرمود: اى همام ، تو خود از خدا بترس و نيكوكار باشكه ان الله مع الذين اتقوا والذين هم محسنون (1157) يعنى : خدا باپرهيزكاران و نيكوكرداران است . همام به اين پاسخ اكتفا نكرد تا اينكه حضرت راسوگند داد: امام خطبه اى مفصل از اوصاف مؤ من فرمود: چون امام اوصاف مؤ من را مى شماردهمام بى هوش شد و در آن بى هوشى از دنيا رفت . على (عليه السلام ) فرمود باشيدسوگند به خدا كه از چنين پيش آمدى بر او مى ترسيدم و پس ‍ از آن فرمود: اندرزهاىدرست به اهلش چنين تاءثير مى كند يكى از حاضرين (ابن كواكه از خوارج بود) گفت : يااميرالمؤ منين (عليه السلام ) تو چه حال دارى ؟ و چرا اين اندرزها در تو تاءثير ندارد،يا چون چنين گمان مى داشتى چرا باعث مرگ او شدى ؟) امام (عليه السلام ) فرمود: واىبر تو هر اجلى را وقتى است كه از آن نمى گذرد دير يا زود نمى شود و سببى است كهاز آن تجاوز نمى كند پس از اينگونه گفتار كه شيطان بر زبانت راند بازيست.(1158)
10 - و خداوند با كسانى است كه نيكوكارند (و الذين هم محسنون ).