سطیحه

معنی کلمه سطیحه در لغت نامه دهخدا

( سطیحة ) سطیحة. [ س َ ح َ ] ( ع اِ ) مشک که از دو پوست کرده باشند. || توشه دان. ( مهذب الاسماء ).
سطیحة. [ س ُ طَ ح َ ] ( اِخ ) نام کاهنی از بنی ذئب. گویند که در بدن او جز استخوان سر استخوان دیگر نبود. ( منتهی الارب ). رجوع به سطیح شود.

جملاتی از کاربرد کلمه سطیحه

زو صف عاج بناگوش شاهدان همه سال شده صحیفه دیوان او سطیحه ساج