سست و مست

معنی کلمه سست و مست در لغت نامه دهخدا

سست و مست. [ س ُ ت ُ م ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) نااستوار. نامحکم. نادرست.
- امثال :
همه جایم سست و مست است
فقط ناندانیم درست است.

معنی کلمه سست و مست در فرهنگ فارسی

نا استوار . نامحکم . نادرست .

جملاتی از کاربرد کلمه سست و مست

ور نبودی اصل آنها سست و مست همچو آن بتخانه ها ماندی درست
آری آری نیم جانی سست و مست ای خدا کی لایق درگاه توست
او نه میت بود نه حی درست زندگانی دارد اما سست و مست
زین عقدهای سست و مست زین توبه های نادرست لحظه به لحظه آن به آن استغفرالله العظیم