زهر پاش

معنی کلمه زهر پاش در لغت نامه دهخدا

زهرپاش. [زَ ] ( نف مرکب ) افشاننده زهر. زهربار :
در کام افعی از لب و دندان زهرپاش
در آرزوی بوسه شیرین چه مانده ای.خاقانی.رجوع به زهر و دیگر ترکیبهای آن شود.

معنی کلمه زهر پاش در فرهنگ فارسی

افشاننده زهر زهر بار

جملاتی از کاربرد کلمه زهر پاش

ددی در وی از پیل مهتر به تن چو تند اژدها زهر پاش از دهن
چون مار هر یکی دو زبانند زهر پاش با داد و نیمه سر همه را چون زبان مار
باده با فرعون خوری از جام عشق موسوی با علی در بیعت آیی زهر پاشی بر حسن
در کام افعی از لب و دندان زهر پاش در آرزوی بوسهٔ شیرین چه مانده‌ای
دعوی ایمان کنی و نفس را فرمان بری با علی بیعت کنی و زهر پاشی بر حسن