رزمان

معنی کلمه رزمان در لغت نامه دهخدا

رزمان. [ رَ ] ( اِخ ) جایگاهی است در شش فرسخی سمرقند. ( از معجم البلدان ).
رزمان. [ رَ ] ( اِخ ) نام پدر یکی از سرکردگان رامانیان بنام ابراهیم بن رزمان. ابن بلخی گوید: اکنون از این رامانیان قومی مانده اند و مقدم ایشان ابراهیم بن رزمان است. ( فارسنامه ابن بلخی ص 166 ).
رزمان. [ رَ ] ( اِخ ) یا رزمان بن زریزاد. نام یکی از سرداران دیلمیان ازطرفداران بهاءالدوله و در جنگهایی که بین سپاه بهأالدولةبن عضدالدوله و ابونصر عزالدوله بختیار در کرمان در سال 390 هَ. ق. روی داد شرکت داشت. رجوع به شدالازار ذیل ص 42 و تاریخ هلال صابی صص 358 - 359 شود.

معنی کلمه رزمان در فرهنگ فارسی

یار زمان بن زریزاد

معنی کلمه رزمان در فرهنگ اسم ها

اسم: رزمان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: razman) (فارسی: رَزمان) (انگلیسی: razman)
معنی: نام یکی از سرداران دیلمیان

جملاتی از کاربرد کلمه رزمان

«از سابرخواس یک مرحله، سپس تا کرکویش یک مرحله، سپس تا خان یک مرحله، سپس تا رزمان یک مرحله، سپس تا لور یک مرحله است.» (احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ۶۰۰–۶۰۱).
شکست کراسوس در حران یکی از سنگین‌ترین شکست‌های نظامی تاریخ روم بود. پیروزی اشکانیان شهرت توانمندی آن‌ها را که حتی اگر برابر با قدرت رم نباشند، اثبات کرد. سورنا با هم رزمان، اسیران و غنیمت ارزشمند رومیان چیزی در حدود ۷۰۰ کیلومتر سفر کرد و به سلوکیه بازگشت و در آنجا جشن پیروزی گرفت. اگرچه مدتی بعد، ارد از ترس آنکه مبادا سورنا سودای تاج و تخت اشکانی را داشته باشد، سورنا را اعدام کرد.
اگر چنانچه اين مسائل حل نشود فرهنگ ما همان فرهنگ باشد، وزارتخانه هاى ما همانوزارتخانه ها باشد، افراد وزارتخانه ها باز همان باشد، ادارات ما باز همان اداراتباشد و مردم ما باز همان افكار را داشته باشند كه د رزمان طاغوت داشتند من خوف اين رادارم كه شكستى به ما وارد بشود كه ديگر جبران نتوانيم بكنيم .
علی پس از اطلاع از مجروح شدن پدرش در جبهه، عازم مناطق جنگی می‌شود. یکی از هم رزمان پدر او را در این سفر همراهی می‌کند. آن دو به خط مقدم می‌روند و…