رامانیان

معنی کلمه رامانیان در لغت نامه دهخدا

رامانیان. ( اِخ ) شبانکارگان. ابن البلخی گوید: این قوم قبیله فضلویه بودند و زعیم ایشان پدر فضلویه بود. نام او علی بن حسن بن ایوب و همگی شبانی کردندی. و این فضلویه بکار خویش و شبانی مشغول بودی پس فضلویه بخدمت صاحب عادل رفت و این صاحب وزیری بود سخت قوی و متمکن و با رای و تدبیر و صرامت ،و سپاهسالاری بودی جابی نام که صاحب را با او رأی نیکو بود پس فضلویه را بلجاج او برمیکشید تا بدان درجت رسید و چون ملک دیلم صاحب را بکشت فضلویه خروج کردو او را بگرفت و بقلعه پهندز محبوس کرد. مادر ملک ابومنصور زنی مطربه بود خراسویه نام و همانا پراکنده میزیست و سبب زوال دیلم ، نابکاری آن زن بود و فضلویه این خراسویه مادر ملک ابومنصور بگرفت و در گرماوه ٔگرم کرد بی آب ، تا در آنجا هلاک شد و ملک ابومنصور رادر آن قلعه هلاک کرد و پارس بدست گرفت و شبانکارگان را برکشید و نان پاره و قلاع داد و از آن وقت باز مستولی گشتند. پس ملک قاوورد رحمه اﷲ بپارس آمد و میان اوو فضلویه جنگ قایم شد و از آن سال باز پارس خراب شد. پس فضلویه بدرگاه سلطان شهید الب ارسلان رفت و رایات منصوره را سوی پارس کشید و پارس بضمان به فضلویه دادند و باز عاصی شد و بر دز خرشه رفت و نظام الملک حصار داد او را تا او بزیر آمد و گرفتار شد. و او را بقلعه اصطخر بازداشتند و آن قلعه را بدست گرفت تا بدانستند و او را بگرفتند و پوستش پر کاه کردند. اکنون از این رامانیان قومی مانده اند و مقدم ایشان ابراهیم بن رزمان و مهمت است و این پسر ابونصربن هلاک شیبان نام از ایشان است. ( از فارسنامه ابن البلخی ص 166 ).

معنی کلمه رامانیان در فرهنگ فارسی

شبانکارگان

جملاتی از کاربرد کلمه رامانیان

کهن‌ترین و تنها اثری که طایفه‌های کردهای شبانکاره را بازکاوی کرده، فارس‌نامه ابن بلخی است که بین سال‌های ۵۰۰ تا ۵۱۰ هجری قمری نوشته شده و کردهای ساکن منطقهٔ فارس را شامل پنج گروه اسماعیلیان، رامانیان، کرزومیان، مسعودیان و شکانیان دانسته‌است. او در پژوهش خود احتمال می‌دهد که این کردها، مذهبی تسنن و امامیه و هفت امامی داشته که با زبانی غیر از پارسی سخن می‌گفته، اما زبان پارسی را خوب می‌دانسته‌اند. دانشنامه ایرانیکا نیز طوایف شبانکاره را کرد معرفی می‌کند. دسته‌ای دیگر از کردهای فارس، کردشولی‌ها هستند.
تبار حاکمان شبانکاره به گفته نویسنده مجمع‌الانساب شبانکاره به اردشیر ساسانی [پسر بابک] می‌رسید به گفته ابن بلخی شبانکاره‌ها پس از حمله اعراب به ایران، به کوه‌ها پناه بردند و به گوسفندداری پرداختند. آن‌ها سرانجام در دوره ابو منصور پولادستون فرزند باکالیجار دارابگرد را تسخیر کردند. او تیره‌های شبانکاره را اسماعیلیان، رامانیان، کرزوبیان، مسعودیان و شکانیان معرفی می‌کند و ملوک شبانکاره را از تیره اسماعیلیان و از نوادگان اردشیر ساسانی می‌داند.علی‌اکبر دهخدا نیز مادر بابک (پدر اردشیر بابکان) را از خاندان بازرنگی که از کردان شبانکاره بودند، می‌داند