در نزد

معنی کلمه در نزد در لغت نامه دهخدا

در نزد. [ دَ ن َ دِ ] ( حرف اضافه مرکب ) نزد.در خدمت. در پیش. نزدیک. عند. ( ناظم الاطباء ). لدی.

معنی کلمه در نزد در فرهنگ فارسی

نزد پیش : چیزی در نزد من نیست . توضیح : باین معنی لازم الاضافه است .
نزد در خدمت در پیش نزدیک عند لدی

جملاتی از کاربرد کلمه در نزد

افتتاح هر سخن در نزد مرد هوشیار نیست نامی به ز نام نامی پروردگار
خپری یا خپره از اسطوره‌های مصر باستان هم به معنی سرگین‌چرخانان نوعی سوسک و هم به معنای قائم به ذات است. او در نزد شهروندان هلیوپولیس، نمودار طلوع خورشید بود و مانند سوسک، از جوهر خویش سر بر می‌آورد و زادهٔ خویشتن است. خپری ایزد دگرگونی‌های حیات بود و همیشه از نو زاده می شد.
زبان‌های اورال آلتایی خانواده زبانی است که از پیشنهاد اتحاد دو خانواده زبانی جداگانه اورالی و آلتایی به وجود می‌آید. این فرضیه در قرن نوزدهم پیشنهاد شد و تا میانه‌های قرن بیستم نیز در نزد زبان‌شناسان به صورت گسترده مورد پذیرش بود؛ ولی از سال ۱۹۶۰ مورد بحث قرار گرفت و رد شد.
به حکم نصّ صریح و تواتر و اجماع ثبوت یافته در نزد عالمان خبیر
(نه ، هرگز (اين اتفاق نيست ) بلكه وسوسه هاى شيطان است كه شما را به سوى دنياترغيب و تشويق مى كند، به خدا سوگند اگر از شما همان حالت را كه تعريف كرديد(كه در نزد من پيدا مى كنيد) نگه داريد و ادامه دهيد، به مقامى مى رسيد كه :
منطقه گاومهر زرنه که از دو واژه (گاو +مهر) تشکیل شده است بنابر اسناد تاریخی محل تمدن آیین میتراییسم یا همان مهرپرستان ابتدایی بوده است که در نزد این آیین (گاو) را مقدس می‌پنداشتند به همین دلیل این منطقه به گاو مهر درگذر زمان معروف شده است.
آنکتیل دوپرون به مدت دو سال در نزد دستور داراب کومانا سرگرم به کار آموزش و نسخه برداری از نسک اوستا و زند بود. آنکتیل در این مدت ۱۲۰کتاب مشتمل بر ۲۵۰۰ رویه را به‌دست خویش رونوشت کرد، سپس این رونوشت‌ها را برای پژوهش‌های بیشتر با خود به اروپا برد(۴). او می‌خواست در بازگشت به فرانسه از ایران بگذرد تا با زرتشتیان ایران نیز از نزدیک آشنا شود. اما آشوب و آشفتگی در ایران مانع سفر او شد.
همانا که در نزد اسلامیان گناه است بستن به قتلش میان
در نزد خلاف تو ببازد سر و جان را بدخواه لجوج تو بدانگونه که حلاج
مکن در نزد جاهل آشکارا ولی پنهان مکن در نزد دانا
- محيط و حافظ خود و خانواده و دارايى و فرزندانم چه غايب باشند و چه حضور داشتهباشند، قرار دادم خداوندى را كه كه معبودى جز او نيست ، آگاه به نهان و آشكار رحمتگستر، مهربان ، زنده ، برپا [و برپا دارنده همه مخلوقات ] مى باشد، نه چرت و نهخواب او را مى گيرد، تمام آنچه در آسمانها و زمين است براى اوست ، [كيست كه در نزد اوجز به اذن او وساطت نمايد؟، [امور] پيشاپيش و پشت سر آنان را مى داند، و آنها به هيچاندازه از علم او احاطه ندارد، مگر به اندازه اى كه او بخواهد، كرسى [علم ] او آسمانها وزمين را فرا گرفته ، و نگاه داشتن آنها براى او سنگين و سخت نيست ، و او بلند پايه وبزرگ است .]
راه خود آسان کنم در نزد خود کز تو نیکی دیدهام از خویش بد
گر خدمتی امیر بفرمایدت بری در نزد اولیای خدیو مظفرا
یافته‌های قوی قریلگان قلعه اهمیتی فراوان دارند: بیش از یک صد سفالینه با نوشته‌هایی به خط و زبان خوارزمی باستان؛ ابزارهای نجومی و قسمتی از کهن‌ترین استرلاب شناخته شده در تاریخ که به شکل لوحی سفالین ساخته شده و یادمانی از دانش اخترشناسی در نزد ایرانیان است.
از بندگیش بس که خداوندی خیزد در نزد همان خاک درش آمد اکسیر
و در اين معنا آيات زياد ديگرى است كه از آنها برمى آيد جميع آثار مترتبه براعمال از ثواب و عقاب همه در حقيقت مترتب بر حالاتى است كه دلها از راهعمل كسب مى كنند، و اعمال تنها و تنها واسطه اين ترتبند. آنگاه در آيات ديگرى بيان مىكند كه آن جزائى كه مردم در برابر عمل خود به زودى مواجه با آن مى شوند در حقيقتهمان عمل ايشان است ، و چنان نيست كه خداى تعالى مانند مجتمعات بشرى عملى را در نظرگرفته و جزاى معينى را رديف آن قرار داده و به سببجعل و قرارداد اين را اثر آن كرده باشد. بلكه محفوظ ماندنعمل در نزد خداى
تا ز لیلی سر حسنت سر نزد عشق او آتش به مجنون در نزد
دریغا شمر نگذارد مرا در نزد باب امشب
دانشمندان معقتدند که منطقه دره مغاره منطقه ای شناخته شده و مشهور در نزد مصریهای قدیم حتی قبل از فراعنه بوده‌است. هیئت‌های اعزامی به این منطقه توانستند یک کنده‌کاری و نقاشی هیروگلیفی در آنجا پیدا کنند که بیانگر ارسال یک هیئت به این منطقه بوده‌است، دانشمندان حدس می‌زدند این نقاشی مربوط به عهد و دوره فرعون سمرخت از خاندان اول فراعنه مصر باشد، آن‌ها احتمال می‌دهند که ارسال این هیئت از طرف فرعون سمرخت برای داد و ستد تجاری و استخراج مس و فیروزه بوده‌است.
پس مظلوم و كسى كه مورد ستم واقع شده مى تواند ظلم ظالم را در نزد كسى كه از ظلم اوخبر ندارد بر ملا كند و از دست او شكايت كند و بدى او در اين مورد اشكالى ندارد.