اوجز

معنی کلمه اوجز در لغت نامه دهخدا

اوجز. [ اَ ج َ ] ( ع ن تف ) موجزتر. مختصرتر. کوتاه تر.

معنی کلمه اوجز در فرهنگ فارسی

نعت تفضیلی است . موجزتر . مختصرتر

جملاتی از کاربرد کلمه اوجز

اشاره به اين حقيقت است كه چون خداوند قدرتى وسيع و علمى بى پايان دارد ميتواند بهوعده خويش عمل كند بنابراين بايد به وعده او دلگرم بود نه وعده شيطان فريبكار وناتوان كه انسان را به گناه ميكشاند و چون از آينده آگاه نيست و قدرتى ندارد، وعده اوجز گمراهى و تشويق به نادانى نخواهد بود.
ثم اوجز مخافة الابرام واختتم بالسلام والاکرام
غذاهای زمستانی مردم برای صبحانه (ناشتا) شلغم (چغندر و شلغم پخته)، برای نهار، توگی (نوعی پختنی که با ارزن و گاورس آسیاب شده با شیر یا با جزغاله و قیمه) تهیه می‌شود.[نیازمند منبع] شام نماشوم (شب) آش سرموکی همچنین می‌توان به بورانی، آش جوشپره، نان سرموکی، اشکنه شیره، اشکنه اوجز، اشکنه کل جوش (کشک سائیده و گردو) نیمه جوش قبل از جوش کامل غذا پخته می‌شود کل جوش یعنی نیمه جوشیده، آماج و کماج و انواع نان محلی وتفتون جزغاله - تفتون شیرمال- … اشاره نمود.
ای عافیت آموز مشو همدم عرفی در صحبت اوجز دل بیمار نگنجد