تیزطبع. [ طَ ] ( ص مرکب ) ذکی و تیزفهم. ( آنندراج ) : وی بسا تیزطبع کاهل کوش که شد از کاهلی زگال فروش.نظامی.|| تندخلق و تندمزاج و تندخوی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.
معنی کلمه تیز طبع در فرهنگ فارسی
ذکی و تیز فهم
جملاتی از کاربرد کلمه تیز طبع
ای بسا تیز طبع کامل هوش که شد از کاهلی سفال فروش
اتش ز لطف طبع تو ممکن که همچو دود سودای تیز طبعی از سر بدر کند