معنی کلمه تنگ شکر در لغت نامه دهخدا
پیش کآن تنگ شکر در لحد تنگ نهید
بوسه تلخ وداعی به شکر بازدهید.خاقانی.ملک بر تنگ شکّر بوسه بشکست
که شکّر در دهان بایدنه در دست
لبش بوسیده گفتا انگبین است
نشان دادش که جای بوسه این است.نظامی ( از آنندراج ). || فنی است از فنون کشتی و آن هر دو پای حریف تنگ گرفته زور بر سر و سینه او آورده بر زمین زنند. ( انجمن آرا ) ( غیاث اللغات ) :
آن زمان می کنی پشیمانی
که به زیرت کشم به تنگ شکر.شفائی ( از آنندراج ).