بی خواب. [ خوا / خا ] ( ص مرکب ) که خواب نرود. که خوابش نرود. که دیر خسبد. که کم خسبد. که دیر نخوابد. که خواب دراز نیایدش. مقابل بیدار : چو بهرام دست از خورشها بشست همی بود بیخواب و ناتندرست.فردوسی.بشهراندرون گرد مهراب بود که روشن روان بود و بیخواب بود.فردوسی.مرا از این تن رنجور و دیده بیخواب جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب.مسعودسعد.افتاده چو زلف خویش در آب بی مونس و بی قرار و بی خواب.نظامی.نمک در دیده بیخواب میکرد ز نرگس لاله را سیراب میکرد.نظامی.کاشکی صد چشم از این بیخواب تر بودی مرا تا تأمل کردمی در منظر زیبای تو.سعدی.نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم بر کارگاه دیده بیخواب میزدم.حافظ.- بی خواب شدن ؛ ارق.خواب ناکردن. خواب از چشم رفتن : چو بشنید این شاه پرتاب شد از اندوه بی خورد و بی خواب شد.فردوسی.- بی خواب و خورد ؛ کنایه از بیقرار و آرام : چنین داد پاسخ که فرشیدورد یکی آزور مرد بیخواب وخورد.فردوسی.رجوع به خواب شود.
معنی کلمه بی خواب در فرهنگ عمید
آن که نتواند بخوابد، کسی که به خواب نرود.
معنی کلمه بی خواب در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - بیدار . ۲ - آنکه نتواند بخوابد. ۳ - هوشیار .
معنی کلمه بی خواب در دانشنامه عمومی
بی خواب (آلبوم گرین دی). «بی خواب» ( به انگلیسی: Insomniac ) یک آلبوم از گرین دی است که در ۱۰ اکتبر ۱۹۹۵ ( ۱۹۹۵ - 10 - ۱۰ ) منتشر شد.
جملاتی از کاربرد کلمه بی خواب
در حال حاضر علوم و فنون موجود قادرند تقریباً از همه ابعاد و جزئیات مغز و دستگاه عصبی، تصویر برداری کرده و تا حدودی فعالیت دستگاه عصبی را مهار و هدایت کنند. برای مثال فناوری عصبی موجود میتواند برای مهار افسردگی، فعالیت مفرط و مخرب فکری، بی خوابی و بسیاری از موارد نامطلوب دیگر استفاده شود.
بی خواب و قرار ماندم، آری دل گمشده را سکون نباشد
ز بی خوابی همی غلطید پیوست چو بیماران همه شب دست بر دست
ازعشق روی و موی تو بیخوابوخور شدم وین عیش عاشقست که بی خواب و خور شود
جنازهٔ برهنه دختر ۱۷ سالهای پیدا میشود و این افسر پلیس برای تحقیق به محل اعزام میشود و به دلیل عوامل محیطی یعنی همیشه روز بودن دچار بی خوابی میشود.
استفاده از دوزهای پایین کوئتیاپین برای بیخوابی، اگرچه رایج است، اما توصیه نمیشود. شواهد کمی از سود و نگرانی در مورد اثرات نامطلوب وجود دارد. دوزهای کوئتیاپین مورد استفاده برای بی خوابی از ۱۲٫۵ تا ۸۰۰ متغیر است، رایجترین آن ۲۵ تا ۲۰۰ میلیگرم میباشد.
می توان دولت بیدار به بی خوابی یافت تو همین در دل شب دیده بیدار طلب
به افغان همی گفت: کای باب من فروغ جهان بین بی خواب من
درو پیوسته درویشان بی خواب خمیده در رکوع حق چو محراب
درد مزمن میتواند اثرات بسیار شدید روانی و جسمانی ایجاد کند که گاهی تا پایان عمر نیز ادامه مییابد. تحلیل قشر خاکستری مغز (آسیب به نورونهای مغزی)، بی خوابی و کم خوابی، مشکلات متابولیکی، استرس مزمن، چاقی و سکته قلبی نمونههایی از آثار جسمانی و افسردگی، اختلالات شناختی، ادراک بیعدالتی، درد فاجعه بار و روان رنجوری نمونههایی از آثار روانی (سایکولوژیک) آن هستند.
چشمان من مگر به توفرمود کاینچنین بیمار و زار گردی و بی خواب و بی خورا
ترازودون در درمان افسردگی مصرف دارد. چون ضد اضطراب و خوابآور است لذا در مواردی که افسردگی همراه با اضطراب، بی خوابی یا هر دو باشد سودمندتر است.
مدیریت ناکارآمد دوپامین در مغز میتواند به عنوان یک مکانیسم مشترک بین درد مزمن، بی خوابی و اختلال افسردگی اساسی عمل کند و عوارض ناخوشایند آن را ایجاد کند. آستروسیتها[ح]، میکروگلیاها و سلولهای گلیالِ ماهوارهای[خ] نیز در درد مزمن کارایی مؤثر خود را از دست میدهند. افزایش فعالیت میکروگلیاها، تغییر شبکههای میکروگلیا و افزایش تولید کیموکینها و سایتوکینها توسط میکروگلیا ممکن است درد مزمن را تشدید کند. همچنین مشاهده شدهاست، آستروسیتها توانایی خود را برای تنظیم تحریک پذیری نورونها از دست داده و باعث افزایش فعالیت خود به خودی عصبی در مدارات درد میشوند.
درمان اولیه بیخوابی به روشهای غیر دارویی مانند مناسب نمودن بستر، مطالعه قبل از خواب و اصلاح عادات غذایی وابسته است. درمانهای غیر دارویی بهترین روش درمان بی خوابی مزمن است. این درمانها بهصورت حرفه ای در کلینیکهای خواب ارائه میشوند و شامل روشهای شناختی-رفتاری و همچنین روشهای مبتنی بر پذیرش و تعهد و روشهای فراشناختی است. از روشهای غیردارويی دیگر میتوان به تغییر در سبک زندگی، لمس درمانی، يوگا، طب سوزنی، نوردرمانی و ريلکسیشن اشاره کرد.
زلف پر تابت مرا در تاب کرد چشم پر خوابت مرا بی خواب کرد
تشخیص افتراقی برای درد مزمن شامل آلودینیا و بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و همچنین سایر اختلالات روانی یا خواب از جمله بی خوابی است. علاوه بر این هنگام گسترده و فراگیر بودن درد بیماریهای خودایمنی مانند لوپوس یا آرتریت پسوریاتیک، فیبرومیالژیا و سندرمهای درد دستگاه عصبی مرکزی در نظر گرفته میشوند. درد مزمن اغلب نشانه یک یا اختلال است و با پایدار شدن و تغییر نوروشیمی (عملکرد شیمیایی نرورونی) آن در بدن میتواند به نشخیصش از درد حاد کمک کند.
علایم دیگری از قبیل آستانه خشم کم، مشکل در قضاوت، بی انگیزگی، کاهش اشتها و میل جنسی، احساس گیجی و بی خوابی نیز مشاهده شده است.
افسردگی: مطالعات نشان میدهد که در صورت بروز مداوم بی خوابی، شما سه برابر بیشتر از دیگران دچار افسردگی میشوید. رابطه بین بی خوابی و افسردگی بسیار پیچیدهاست، اما پزشکان دریافته اند که بی خوابی اغلب درست قبل از اینکه بیماران دچار افسردگی شوند، وجود دارد. در تحقیقی مشخص شدهاست که بیش از ۸۰ درصد بیمارانی که از نوعی بی خوابی رنج میبرند، دارای اختلال خلقی مانند اضطراب یا افسردگی هستند.
وفا کشتم بدان تا چشم بی خواب دهد کشت مرا از دیدگان آب