بهدان

بهدان

معنی کلمه بهدان در لغت نامه دهخدا

بهدان. [ ب ِ ] ( نف مرکب ) به داننده. داناتر. اعلم. ( فرهنگ فارسی معین ). مطلع و آگاه تر :
نه با آنْت مهر و نه با اینْت کین
که بهدان تویی ای جهان آفرین.فردوسی.گرگ ز روباه به دندان تر است
روبه از آن رست که بهدان تر است.نظامی.
بهدان. [ ب ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نهارجانات است که در بخش حومه شهرستان بیرجند واقع است. دارای 502 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

معنی کلمه بهدان در فرهنگ عمید

دانا: نه با آنْت مهر و نه با اینْت کین / که بهدان تویی ای جهان آفرین (فردوسی۲: ۱۰۱۰ ).

معنی کلمه بهدان در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان نهارجانات است که در بخش حوم. شهرستان بیرجند واقع است .
( اسم ) داناتر اعلم .

معنی کلمه بهدان در دانشنامه عمومی

بهدان (بیرجند). بهدان یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان باقران واقع شده است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، بهدان ۳۰۵ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه بهدان

به هارون ما داد موسی مر آن                                                    را نبرد دست دستی بهدان سامری را
بهدان (بافق)، روستایی از توابع بخش بهاباد شهرستان بافق در استان یزد ایران است.
بهدان یسیپ (اوکراینی: Богдан Борисович Єсип؛ زادهٔ ۲ اوت ۱۹۷۸) بازیکن فوتبال اهل اوکراین است.
تنگل بهدان یک روستا در ایران است که در شهرستان بیرجند واقع شده‌است. تنگل بهدان ۲۰ نفر جمعیت دارد.