دست دستی

معنی کلمه دست دستی در فرهنگ معین

(دَ دَ ) (ص نسب . ) (عا. ) ۱ - سرسری ، سطحی . ۲ - بیهوده ، بی جهت .

معنی کلمه دست دستی در فرهنگ فارسی

دو دست را بهم زدن .

جملاتی از کاربرد کلمه دست دستی

چنان خطت برآوردست دستی که با خورشید و مه در گردن آورد
تو صورتی طلبی زین سخن که دست نهی دهم به دست تو گر دست دستیار بود
کشتی دست دستی کشتی محلی بخشی از شهرستان چالوس، شهرستان عباس‌آباد می‌باشد.
سرو قد دوست بس بلندست دستی نرسد بدان نهالم
چوبی کجا بدست کلیم اژدها شدی دست تو گر نبود بر آن دست دستیار
کردست دستیاری ظالم بعهد او در خام از آن گرفته بود بازیار دست
دست‌پروردهٔ مرا گیتی دست دستی بلای جانم کرد
ای دل چه شدی ز دست دستی میزن دست از هوس عشوه‌پرستی میزن
که این دست دستیست کز عز و جاه ربود از سر تاجداران کلاه
از دست مده، که رفتم از دست دستیم بده، که دوستدارم