الحساب

معنی کلمه الحساب در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
حسب (۱۰۹ بار)
حساب به معنی شمردن است (قاموس) راغب آن را استعمال عدد گفته تا عدد سالها و حساب را بدانید حسیب و حاسب: حسابگر. خدا در حسابگری کافی است ، در اوّل حرف باء گذشت که «کفی» در اینگونه موارد به معنی «اکتف» است یعنی بس کن به ما در حسابگری و هکذا بغیر حساب یعنی چه؟ این تعبیر چنج بار در قرآن مجید تکرار شده است بقره:212، آل عمران:27 و37، نور:38، غافر:40 و یک دفعه آمده . از این شش مورد، اوّلی و چهارمی مطلق و شامل دنیا و آخرت است دوّمی و سوّمی و ششمی ظاهراً راجع به دنیا و پنجمی راجع به آخرت است و در نتیجه «یَرْزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب» هم در دنیا جاری است و هم در عقبی. اکنون باید دید منظور از این بی حسابی چیست؟. قبلاً باید بدانیم که همه این شش مورد فقط درباره روزی و نعمت و پاداش دنیا و آخرت است و درباره عذاب دنیا و آخرت همچو چیزی نیست . به عقیده بعضی از بزرگان چون بندگان و همه چیز آنها مال و مملوک خداست و آنها در مقابل خدا نه عوضی دارند و نه استحقاقی پس روزی خدا عطیّه محض است و لذا به غیر حساب است . علی هذا به غیر حساب به معنای به غیر عوض و به غیر استحقاق است. این مطلب فی حدّ ذاته حق و ثابت است ولی درباره تمام مردم می‏باشد، به عبارت دیگر، خدا به همه مردم بدون عوض و استحقاق می‏دهد و این روزی دادن حقّی است که خدا به عهده گرفته است بی آنکه مردم حقی بر خدا داشته باشند. امّا از آیات «یَرْزُق مَنْیَشاءُ بِغَیْرِ حِساب» «تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِساب» یک نوع خصوصیت به نظر می‏آید و این حکم شامل همه مردم نیست و قید «مَنْ تَشاءُ وَ مَنْ یَشاءُ» مانع از عموم است . مثلا آیه با آنکه قید «من یشاء» ندارد باز و وصف صابران و «اولئک» که اشاره به نیکوکاران است قید «به غیر حساب» اند. به نظر نگارنده: باید آیات قیامت را از آیات دنیا جداگانه حساب کرد گرچه از جهتی به هم مربوطاند . درباره آخرت آنجا که آمده «مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلا یُجزی اِلّا مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالح! مِنْ ذَکَرٍ اَوْاُنثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاوُلئِکَ یَدْخذلُونَ الْجَنَّةَ یةرْززقُونَ فیها بِغَیْرِ حِسابٍ» ظاهر آیه آن است که مراد از «بِغَیْرِ حِسابٍ» بی پایان و بسیار است. عمل مؤمن در دنیا از حیث زمان و کم و کیف محدود است. ولی اجر او در آخرت بی پایان و وسیع و متنوع و رنگارنگ است. این اجر در مقابل آن عمل مسلّماً به غیر حساب است. و با آن مقایسه نمی شود. اگر گوئی در آیات شریفه می‏خوانیم این آیات و غیر آنها روشن می‏کند که اجر آخرت با حساب است نه بی حساب؟. گوئیم این حساب راجع به اصل استحقاق است یعنی بهشت در مقابل ایمان عمل است نه راجع به کثرت و بی پایان بودن آن. مؤید این مطلب آن است که در عمل بد یک مجازات و در کار خوب ده برابر است. امّا درباره دنیا به عقیده نگارنده مراد از به غیر حساب، به غیر مقایسه با تلاش و سعی است. توضیح آنکه عدّه‏ای از مردم ر.زی و درآمدشان با مقایسه تلاش آنهاست، مثلاً مزدوران و کارمندان و غیر هم در مقابل کار و تلاشی که می‏کنند بهره و روزی متناسب با کار به دست می‏آورند ولی تجّار و غیر آنها مثلا چند روز سعی می‏کنند صدها برابر کارشان بهره به دست میاورند و یا عدّه‏ای ارث می‏برند، گنج پیدا می‏کنند و مال ندارند و یا تلاششان نسبت به بهره خیلی کم است و این است معنای «یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ» و چون همه مشمول این حکم نیستند لذا قید «مَنْ یَشاءُ» جای خود را می‏گیرد . مثلا در کریمه بهترین مصداق «تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ» ملک و پادشاهی است که مثلا بوسیله ارث و یا تلاشی که نسبت به آن خیلی کم است به دست می‏آید پس یا اصلا تلاش ندارد و یا تلاشش اندک است و به هر حال با تلاش مقایسه نمی‏شوند. آیه زیر مطلب را بیش از پیش روشن م یکند آیه صریح است که خدا جزای عمل را می‏دهد و از فضلش بر آن مزید خارج از مقایسه با عمل است و پس از آن می فرماید«وَاللّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حساب». مراد از «حاسَبْناها» عذاب است و چون عذاب روی حساب عصیان و لجاجتشان بوده لذا «حاسَبْناها» آمده است . حسبان به ضمّ آن مصدر است به معنی شمردن و نیز حسبان به ضمّ اوّل تیرهای کوچک را گویند مفرد آن حسبانه است (اقرب) معنی آیه اوّل: آفتاب و ماه روی حساب اند معنی آیه دوّم: و بفرستد بر آن عذابی از آسمان درنتیجه زمین خالی و خشک گردد. راغب آن را در آیه عذاب و اتش نقل کرده و گوید علّت تسمیه آن است که کیفر روی حساب جرم است در مجمع نیز از از ابن عبّاس عذاب و آتش نقل کرده است . به نظر نگارنده حسبان در آیه دوّم چنانکه راغب نقل کرده به معنی عذاب است و چون عذاب خداوند با جمعیّت متناسب است لذا حسبان گفته شده . فعل حسب یحسب از باب علم یعلم به معنی ظن و گمان به کار می‏رود مثل به نظر راغب مصدر اینگونه افعال حسبان به کسر اوّل است. که گمان و ظنّ کننده یک نوع حساب است، از جانب خود محاسبه و روی آن حکم و عمل می‏کند . احتساب نیز در قرآن مجید به معنی گمان به کار رفته است و موارد آن فقط سه محلّ است: زمر:47، حشر:2، طلاق:3، خدا به آنهااز جائی آمد که گمان نکرده بودند. علّت تسمیه نیز همان است که گفته شد . حسب (بر وزن فلس) به معنی کفایت استعمال می‏شود (مفردات) گفتند خدا ما را بس است و بهتر وکیل است این ماده بدین معنی ده بار در کلام اللّه آمده است . به گمانم علّت این تسمیه آن باشد که میان کفایت کننده و کفایت شده حساب برقرار است مثلادر میان گناه شخص و عذاب جهنّم محاسبه‏ای هست و عذاب به حساب گناه است و عذاب به حساب گناه است .

جملاتی از کاربرد کلمه الحساب

یکی از بزرگان دین روزی نامه‌ای نوشت و در خانه‌ای عاریتی بود، گفتا خواستم که آن نامه را خاک برکنم تا خشک شود، بر خاطرم گذشت: نباید که فردا از عهده این مظلمه بیرون نتوانم آمد. هاتفی آواز داد: سیعلم المستجف بتتریب الکتاب ما یلقی عند اللَّه غدا من طول الحساب آری فردا روز عرض و حساب بداند که چه کرد آن کس که نامه خویش بخاک خانه کسان خشک کرد! یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ وَ اللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ خیانت چشمها می‌بیند، اندیشه دلها می‌داند، روش قدمها می‌شمرد و بعدل و راستی فردا مر آن را حکم کند. کس هست که هر قدم که برگیرد و بنهد آن قدم بلسان حال مرو را لعنت میکند، و کس هست که هر قدم که برگیرد آن قدم از عالم خلّت خلیل و کرامت کلیم و اندوه و شادی یحیی زکریا خبر میدهد. در عالم هیچ قدم عزیزتر از قدم حرمت نیست، بخدمت بهشت یابند و نعمت، و بحرمت برضا و لقا رسند و براز ولی نعمت.
اين است آن سنتى كه خداوند آن را در بين بندگان خود اجراء كرده ، و از اين پس نيز اجراءمى كند (و الله يحكم لا معقب لحكمه و هو سريع الحساب )20
گروه دوم دنیا بدست آرند از وجه مباح چون کسب و تجارات و وجوه معاملات ایشان اهل حساب‌اند در مشیّت حق، و در خبر است که: من نوقش فی الحساب عذب.
در پايان آيه مى فرمايد: (خداوند با سرعت حساب بندگان را رسيدگى مى كند) (انالله سريع الحساب ).
قلت: او لیس یقول اللَّه: «فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً؟ قال: «انما ذلک العرض، و لکن من نوقش الحساب هلک».
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ای یوم یخرج المکتوب و یبعث المدفون ثمّ فسّرهم فقال: الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ یعنی: یوم القیامة الّذی فیه الحساب و الجزاء.
تا شوم در عرصه یوم الحساب در شهادت از شفاعت کامیاب
و اينكه فرمود: (و لتعلموا عدد السّنين و الحساب ) يعنى تا اينكه با محو شب وروشنگرى روز، سالها را بدانيد، يكى از روزهاى آن را واحد قرار داده و بقيه ايام را برآن گره بزنيد، و بدينوسيله حساب وقتها و موعدها را بدانيد.
سبز بادا بوستان عدل تا یوم الحساب زانکه این سرو سهی زان بوستان آمد پدید
وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ، هذا التفرّق مفسّر فی قوله، فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ و هو تفسیر قوله: یَصَّدَّعُونَ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ مَوْبِقاً وَ امْتازُوا الْیَوْمَ. قال مقاتل: یتفرّقون بعد الحساب الی الجنّة و النار، فلا یجتمعون ابدا، ثم بیّن علی ایّ وجه یتفرقون.
روی ابن ابی ملیکة عن عائشة انّها قالت: قال رسول اللَّه (ص): «من نوقش الحساب عذّب»! فقلت: یا رسول اللَّه ا و لیس یقول اللَّه عزّ و جلّ فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً؟ فقال: «انّما ذاک العرض و لکن من نوقش الحساب یهلک».
آيا نمى بينند كه ما داريم اين سرزمين را از اطرافش نقصان مى دهيم ، خدا حكم مى كند، وهيچ كس را ياراى جلوگيرى يا رد احكام او نيست و او سريع الحساب است (41).
پس از آن ، داستان جماعتى از انبيا را براى تاءييد گفتار اجمالى خود مى آورد و سخنى ازموسى و هارون ، سرگذشتى از ابراهيم و اسحاق و يعقوب و لوط، و شرحى از نوح وداوود و سليمان و ايوب و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل و ذوالنون و زكريا و يحيى و عيسى مى آورد. آنگاه با ذكر يوم الحساب و آنچه كهمجرمين و متقين در آن روز كيفر و پاداش مى بينند بحث را خلاصه گيرى مى كند و مىفرمايد: سرانجام نيك از آن متقين خواهد بود و زمين را بندگان صالحش ارث مى برند وآنگاه مى فرمايد كه اعراضشان از نبوت به خاطر اعراضشان از توحيد است و به همينجهت بر مساءله توحيد اقامه حجت مى كند همانطور كه بر مساءله نبوت اقامه نموده و ازآنجايى كه اين سوره به دليل سياقش و به اتفاق مفسرين در مكهنازل شده تهديد و وعيد در آن ، از بشارت و وعده بيشتر است .
در وقت، تحفه ای که لایق معشوق یکدل و محبوب یکتا بود، راست کرد و روی به وثاق او آورد. چون به مقر و مطلب رسید و جمال او بدید، ساعتی غم و شادی گفتند. لشکری خلوتی خواست. زن در خانه طفلی دو ساله داشت بغایت فهیم و حاذق و زیرک و داهی. زن گفت: لحظه ای توقف کن تا خوردنی سازم و این طفل را بدان مشغول کنم تا بر اسرار ما وقوفی نیابد. مرد گفت: تا تو خوردنی سازی مدت گیرد و نباید که از چشم بد روزگار، به ما آسیبی رسد که این فرصت، فایت شود و این غنیمت هزیمت گردد و نیز عمر در منزل رحلت است و هر ساعت که می رود آن را عوض و بدل ممکن نیست، خاصه ساعات وصل که تمر مر الحساب و تسیر سیر الشهاب.
للذين استجابوا لربهم الحسنى و الذين لم يستجيبوا لهلو ان لهم ما فى الارض جميعا و مثله معه لافتدوا به اولئك لهم سوء الحساب و ماويهمجهنم و بئس المهاد (18)
هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نورا و قدرهمنازل لتعلموا عدد السنين و الحساب ما خلق الله ذلك إ لا بالحقيفصل الايت لقوم يعلمون(5)
و همانگونه كه در آنجا گفتيم اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از سوء الحساب ،محاسبه توام با سرزنش و توبيخ باشد، و بعضى سوء الحساب را به معنى سوءالجزاء يعنى پاداش بد تفسير كرده اند همانگونه كه ميگوئيم حساب فلانكس را كف دستشبگذار يعنى مجازاتش كن .
و الدّین الحساب منه قوله تعالی: مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ و منه قوله تعالی: یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ ای حسابهم.
19 - دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق ) است . و كسانى كه كتابآسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن ) ايجاد نكردند، مگر بعد از آگاهى و علم ، آنهم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود، و هر كس به آيات خدا كفر ورزد، (خدا به حساب او مىرسد، زيرا) خداوند، سريع الحساب است .