امام ابوجعفر

معنی کلمه امام ابوجعفر در لغت نامه دهخدا

امام ابوجعفر. [ اِ اَ ج َ ف َ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن سلامةبن عبدالملک طحاوی. رجوع به ابوجعفر احمد... شود.

معنی کلمه امام ابوجعفر در فرهنگ فارسی

احمد بن محمد بن سلامه بن عبدالملک طحاوی .

جملاتی از کاربرد کلمه امام ابوجعفر

و در كافى به سند خود از ابى خالد كابلى روايت آورده كه گفت : وارد شدم بر امام ابوجعفر (عليه السلام ) دستور داد غذا آوردند، من با آن جناب طعام خوردم ، طعامى كه پاكيزهتر و لطيف تر از آن در عمرم نخورده بودم ، همينكه از طعام فارغ شديم ، فرمود: اى ابوخالد اين طعام را چگونه ديدى ؟ و يا فرمود: طعام ما را چگونه ديدى ؟ عرضه داشتمفدايت شوم ، من در عمرم طعامى پاكيزه تر و نظيف تر از اين نخورده بودم ، ولى در حينخوردن به ياد آيه افتادم كه خداى تعالى مى فرمايد: (ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم )پس ‍ حضرت فرمود: (خداى تعالى از خوردن شما نمى پرسد)، تنها از آن دين حقىكه شما بر آنيد بازخواست مى كند.
4 - و مردى كه به حق داورى كرده و داوريش از روى علم بوده است كه او در بهشت است ).و اگر متوقف بر فتوى باشد و قاضى هم فتواى مسئله را صادر كند و هم طبق آن قضاوتنمايد خطر فتوى هم بر خطر قضا علاوه مى شود. در حديث صحيح از امام ابوجعفر عليهالسلام آمده است كه فرمود: (كسى كه بدون داشتن علم براى مردم فتوى بدهد و حجتى ازناحيه خداى تعالى نداشته باشد لعنت ملائكه رحمت و ملائكه عذاب اوست و هر كس هم كهبه فتواى غلط او عمل كند و زر اعمال باطل او به گردن صاحب فتوى است .)