چلوکبابی
معنی کلمه چلوکبابی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه چلوکبابی در دانشنامه عمومی
به وجود آمدن غذایی جدید به نام چلوکباب را به ناصرالدین شاه نسبت می دهند. اولین چلوکبابی تهران نیز در حدود یکصد و بیست سال پیش و در زمان سلطنت ناصرالدین شاه در بازار تهران تأسیس شده و گاهی شاه نیز غذای خود را به آن سفارش می داده است. با این حال اسناد دیگری نیز موجود است که اولین چلوکبابی در تبریز نزدیک مرز با قفقاز تأسیس شده بوده است. [ پیوند مرده]
یکی از معروف ترین چلوکبابی های تهران در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران چلوکبابی شمشیری بود که در اصل قهوه خانه کوچکی متعلق به محمدحسن شمشیری بود. بسیاری از چلوکبابی های تهران بعدها شمشیری نامیده شدند. نخستین چلوکبابی تهران که زنان نیز به همراه خانواده حق حضور در آن را یافتند، چلوکبابی عباس شمرونی ( بعدها چلوکبابی فرد شمیرانی ) واقع در میدان امین السلطان بود.
در چلوکبابی های قدیم، ابتدا پلو و کره به مشتری ارائه می شد و بلافاصله پیشخدمت بعدی سیخی کباب را بر روی آن می کشید. در برخی چلوکبابی ها عمل کشیدن سیخ های کباب تا سیر شدن مشتری ادامه می یافت؛ بنابراین تعداد سیخ های کباب در هزینه غذا تأثیری نداشت. در اولین چلوکبابی تهران نیز مانند امروز غذا به سبک اروپائیان بر سر میز آورده می شد. امروزه برخی از چلوکبابی ها دارای سالن های متعدد پذیرایی بوده و امکان حمل غذا برای مشتریان را هم دارند. در گذشته غذایی که در محل مشتریان سرو می شد به وسیله کارگری به نام «بیرون بر» در سینی و با سرپوش مسی برای هر دست غذا پیاده یا با دوچرخه حمل می شد و غذای داخل چلوکبابی در ظروف چینی گلسرخی سرو می گردید.
در خارج از ایران نیز چلوکبابی ها شهرت داشته و اغلب در میان رستوران های مرغوب شهر خود نیز شناخته شده اند. هنگامی که جواد فریفته، آشپز مخصوص احمد شاه مقیم پاریس گردید، نخستین چلوکبابی خارج از ایران را در این شهر دایر نمود. بعدها و در زمان حکومت آدولف هیتلر بر آلمان، یک ایرانی به نام احمدخان، چلوکبابی هیتلر را در این کشور تأسیس کرد که فقط به طرفداران نازی ها خدمات می داد.
معنی کلمه چلوکبابی در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چلوکبابی
اصلیترین غذای شهر خوی از دیرباز کباب خوی است که برای چشیدن طعم اصل کباب خوی باید خود را به بازار قدیمی خوی رسانده و در چلوکبابی حاج حسین و حاج علی خود را مهمان کرد تا طعم واقعی کباب اصل خوی را تجربه کرد.
وی در بازار تهران جنب مسجد جامع، چلوکبابی داشت و برای عموم، سخنرانیهای هفتگی برپا میداشت. چون با مردم با زبان شعر و پند و اندرز برخورد میکرد به حاج مرشد معروف بود. تنها نسخه دیوان اشعار عرفانی ساعی در زمان خود در آتشسوزی مغازهاش سوخت از این رو پس از تدوین اشعار بجامانده به دیوان سوخته مشهور شد. او اجازه انتشار اشعار خود را نمیداد، اما پس از درگذشت، اشعار وی به چاپ رسید و تاکنون چندبار تجدید چاپ شدهاند.