قرمط. [ ق ِ م ِ ] ( اِخ ) ابن حمدان. فرزند حمدان گبر بود که وزیر یزدگرد شهریار بود. قرمطبن حمدان را امام جعفر صادق به تهمت فلسفه متهم کرد و به آخر کار عمر عبدالعزیز خلیفه قرمطبن حمدان را به الحاد به دار بیاویخت. ( النقض ص 92 ). قرمط. [ ق ِ م ِ / ق َ م َ ] ( اِخ ) وی رئیس قرامطه و از باطنیه است. قرمطیان به وی نسبت دارند. در نام و اصل او اختلاف است ، گویند نام وی حمدان یا فرج بن عثمان یا فرج بن یحیی است و قرمط لقب اوست. لغویان قاف و میم را فتحه دهند و فرنگیان از آنان اخذ کرده و گویند: Karmath ، ولی علمای نسابه به کسر قاف و میم ضبط کرده اند. اصل او از خوزستان است و در کوفه به سال 258 هَ. ق. مشهور شد و به زهد و پارسائی تظاهر کرد، گروهی گرد او فراهم آمدند، وی کتابی به آنان نشان داد که گویند در آغاز آن چنین آمده بود: بسم اﷲالرحمان الرحیم یقول الفرج بن عثمان و هو عیسی و هو الکلمة وهو المهدی و هو احمدبن محمدبن الحنفیه و هو جبرئیل.در آن کتاب سخنان کفرآمیز و تحلیل و تحریم فراوان بود. پیروان وی بسیار شدند از جمله زکرویه بن مهرویه وابوسعید حسن بن بهرام جنابی از قطیف و بحرین. بی قلیص بن ضمضم از بنی کلب بن وبره در عراق و شام و علی بن فضل در یمن به تبلیغ مذهب وی پرداخت و هنوز بقایای آنان در جبل کلبیه در لاذقیه و در نجران یمن و در قطیف درمغرب خلیج فارس موجودند ولی بیشتر آنان در اسماعیلیه و نضیریه و طوائف باطنی دیگر مندمج شدند. اقوال مختلفی درباره قرمط نقل شده و قول ارجح این است که همین قرمط است که حاکم رحبه او را به سال 293 هَ. ق. گرفت و المکتفی باﷲ عباسی او را به قتل رسانید. و درمنتظم ابن جوزی برخی از حالات قرمطیان آمده است. ( الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 35 و 36 ). رجوع به قرمطیان شود.
معنی کلمه قرمط در فرهنگ فارسی
موسس فرقه قرمطیان که در اسم و اصل او اختلاف کرده اند و غالبا او را حمدان الاشعث دانند . اصل وی از خوزستان است و او در کوفه بسال ۲۵۸ ه ق . مشهور شد و به زهد و تقوی تظاهر داشت . گروهی گرد او جمع شدند. وی در حدود سال ۲۸۶ مفقودالاثر گردید ( قزوینی . یادداشتها ۱۴۷:۶ ) . بعضی نوشته اند حاکم رحبه او را بسال ۲۹۳ گرفت و وی بامر مکتفی خلیفه عباسی به قتل رسیده .توضیح - برخی وجود چنین شخصی را منکرند و قرامطه را بخط مقرمط که محمد وراق مینوشت منسوب میدارند . وی رئیس قرامطه و از باطنیه است قرمطیان بوی نسبت دارند .
معنی کلمه قرمط در دانشنامه آزاد فارسی
قَرْمَط رجوع شود به:قرمطیان
جملاتی از کاربرد کلمه قرمط
معروفترین نبرد پیروان قرمط نبردی بود که آنها هنگام ورود به مکه با لشکریان وابسته به خلافت عباسی داشتند. در سال ۳۱۷ ه.ق حاجیان، بیمزاحمت و آزار قرمطیها به مکه رسیدند. روز هشتم ذی حجه (روز ترویه) فرمانده قرمطیان ابوطاهر جنابی با ششصد سوار و نهصد پیاده به مکه حمله کرده و اموال حاجیان را غارت و در مسجدالحرام و حتی در خانهٔ کعبه کشتار کرده، قسمتی از اجساد را در چاه زمزم ریختند. درب کعبه و حجرالاسود را از جا کنده به هجر بردند. پوشش کعبه را قطعه قطعه کرده تقسیم نمودند و خانههای (ثروتمندان) مکه را غارت کردند. بنا به گفتهٔ آدام متز: فقرای مکه نیز در غارت شهر مقدس شرکت داشتند و تنها بادیهنشینان بیرون مکه در برابر یورشگران به مقاومت برخاستند. "
لقب ابن اشعث قرمطی (غرمتی) است و تاریخ نگاران در مورد ریشه قرمطی و تفسیر آن نظرات مختلفی دارند، برخی از آنها گفتند که قرمط نام پدربزرگش بوده و برخی دیگر گفتهاند که او را به دلیل کوتاه قد بودن، و کوتاهی پاهای او که بهطور قابل توجهی کوتاه بود، و باعث میشد قدمهای او کوتاه باشد قرمطی گفتهاند، ولی بعضی گفتند که این یک کلمه غیر عربی است و به معنای حمایت مخفی یا باطنی است، برخی هم نام او را آرامی میدانند.
قرمطیها یا قرامطه گروهی از هواداران شیعه اسماعیلی بودند که پس از قیام علی بن محمد بُرقَعی نامدار به صاحب الزنج، در میان سالهای ۲۵۵ الی ۲۷۰ ه.ق (۸۶۹ تا ۸۸۴ میلادی) در نواحی جنوبی عراق و خوزستان بهدست حمدان قرمط برپا شد. آنها بنیان حکومت عباسیان را متزلزل ساخته و مستقلاً وارد صحنهٔ مبارزه شده در بحرین و جنوب خلیج فارس قیام کردند و حکومتی تشکیل دادند که از نظر قدرت و دوام و حدود قلمرو و بسط حکومت و تأسیس نظام اجتماعی برای رفاه مستمندان، از نهضت صاحبالزنجی برتر و مهمتر بود. ادعا شده که ابوسعید حسن بن بهرام جنابی فارسی بنیانگذار فرمانروایی قرمطیان تبار سلطنتی پارسی دارد، اینکه این موضوع را خودش مطرح کرده یا بعدها به او نسبت داده شده است مشخص نیست.
از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولتهای فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که باطنیان به قرمطیان بمعنی اخص و اسماعیلیان منشعب شدند. ولی تاریخنویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس از آنکه میان حمدان قرمط در حدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در اهواز اختلاف افتاد، از لحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمانهای اجتماعی وهدفهای سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تأیید است، زیرا باطنیان خود شاخهای از اسماعیلیه بودند یا هر کسی در آئین تناسخ روح راز دار بود اورا باطنی میخواندند.
یکی از دلایل شکست این جنبشها نداشتن اتحاد بودهاست. طبری تاریخنگار قرون وسطا خبری دارد حاکی از این که حمدان قرمط بنیانگذار قرمطیان که در سالهای ۲۵۰–۲۷۰ هجری سالار صدهزار شمشیردار بوده و از علی بن محمد زنگی یار دعوت میکند که برای مبارزه با دشمن واحد خود در یک جبهه متحد شوند جواب موافق نمیگیرد.
قرمطیها نام خود را از حمدان قرمطی گرفتهاند. در مورد واژه قرمط دیدگاههای مختلفی وجود دارد. بعضی گفتهاند بهعلت کوتاهی قد و پاهای حمدان به او قرمطی میگفتند، بعضی گفتهاند قرمط نام پدر حمدان بوده و دیگران گفتهاند این نام غیر عربی است که معرب شدهاست و در اصل آن اختلاف وجود دارد. حمدان قرمطی در نزدیکی روستایی در کوفه به دنیا آمد . گفته شده که اصل آن گرمتین یا کرمتین بوده که به قرمطی عربی شدهاست، برخی هم نام او را آرامی دانسته اند.
از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولتهای فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که باطنیان به قرمطیان بمعنی اخص و اسماعیلیان منشعب شدند“. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس ازآنکه میان حمدان قرمط درحدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در اهواز اختلاف افتاد، ازلحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمانهای اجتماعی وهدفهای سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تأیید است، زیرا باطنیان خود شاخهای از اسماعیلیه بودند یا هر کسی در آئین تناسخ روح راز دار بود اورا باطنی میخواندند.