وبره

معنی کلمه وبره در لغت نامه دهخدا

( وبرة ) وبرة. [ وَ رَ ] ( ع اِ ) روزی از روزهای عجوز. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نام روز سوم از هفت روز برد العجوز. ( الاَّثار الباقیة ). سیم روز از ایام عجوز. ( مهذب الاسماء ). واحد وبر و یا ماده آن است. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به وبر شود.
وبرة. [ وَ ب َ رَ ] ( ع اِ ) مؤنث وَبَر یا یکی آن. و آن جانوری است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به وبر شود.
وبرة. [ وَ ب ِ رَ ] ( ع ص ) مؤنث وَبِر و آن به معنی پشمناک از شتر و خرگوش و غیره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شتر ماده پشمناک. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه وبره در فرهنگ فارسی

مونث وبر و آن بمعنی پشمناک از شتر و خرگوش و غیره . شتر ماده پشمناک

جملاتی از کاربرد کلمه وبره

نام جرش را به جرش بن عبدالله بن عُلیم بن جناب بن کنانه بن بکر بن وبره نسبت داده‌اند. شهر باستانی جرش در سمت مشرق کوه (السواد) و در سرزمین بلقان و حوران در روی تپهٔ بلندی واقع شده‌است. این شهر در روزگار خلافت خلیفهٔ دوم عمر بن الخطاب توسط شرحبیل پسر حسنه تسخیر شده‌است.[نیازمند منبع]