نهایات

معنی کلمه نهایات در لغت نامه دهخدا

نهایات. [ ن ِ ] ( ع اِ ) ج ِ نهایة. رجوع به نهایة و نهایت شود. || نهایات الدار؛ حدودها و اقاصیها و اواخرها. ( المنجد ). حدود خانه و جائی که خانه به آن منتهی میشود. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نهایات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع نهایت

جملاتی از کاربرد کلمه نهایات

بدایات و نهایات اندر او گم که پیدا گشته از اوهام مردم
آمدی اندر هنر اقصی نهایات الکمال چون محیط آسمان اعلی نهایات الجهات
محو گردی در تجلی جمال راه یابی در نهایات وصال
بسیط زمین و بساط زمان نهایات و غایات کون و مکان
بدایات نهایات لدیها مجال‌الروح فی جد جدید
آری چنین بود که بدایات دورها با سر برند چون به نهایات می‌رسند
چونکه کردم نوش جام لایزال یافتم ره در نهایات وصال
سید چو همه اوست چه پیدا و چه پنهان احوال بدایات و نهایات چه باشد
خرم آن عاشق که با سلطان عشق می خرامد در نهایات الوصال
چو گردونست قدرش نه که آنجا نهایات جنوبست و شمالست