گشانی
جملاتی از کاربرد کلمه گشانی
گر تو از پرده به ما رخ بنمانی چه شود ور دری بر من درویش گشانی چه شود
شود باغ خرم تر از نوبهاران به باغ ار گشانی به فصل خزان رخ
دل ازین کمند سودا عجب ار خلاص یابد مگر آنکه تو گشانی گرهی ز زلف مشکین
همچو من عقد گشانی نبود در عالم گر گره ز ابروی آن ترک خطا بگشایم
د ای گل چه می گشانی پیش من این ورقها گر ناز و شیوه نبود زینها چه می گشاید