میان پا

معنی کلمه میان پا در لغت نامه دهخدا

میان پا. [ یام ْ ] ( اِ مرکب ) وسط هر پا. || وسط دو پا. میان ران. || میان پاچه. میان پای. ملتقای دو پا از سوی تنه. || کودک رسوا و بی آبرو. || آلت رجولیت. ( ناظم الاطباء ). || شرم زن. ( آنندراج ) :
نیم شمعیش در میان پا کرد.سعدی.و رجوع به میان پای شود. || شلوار. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

معنی کلمه میان پا در فرهنگ فارسی

۱ - وسط هرپا. ۲ - وسط دو پا. ۳ - آلت رجولیت .

جملاتی از کاربرد کلمه میان پا

بخش‌های نرم بدن شکم‌پایان توسط عضلات ستونچه‌ای در صدف نگه داشته می‌شوند. این عضلات به شدت به خود ستونچه متصل هستند، نه فقط در نوک صدف، بلکه همچنین توسط یک اتصال بلند و باریک در طول یک پیچ کامل در امتداد ستونچه. عضله ستونچه‌ای از زیر جبه می‌گذرد، دیواره بدن را تا حد زیادی ضخیم می‌کند، از میان پا می‌گذرد و در انتهای دیگر خود به سطح داخلی دریچه (در صورت وجود) متصل می‌شود.