می خور

معنی کلمه می خور در لغت نامه دهخدا

می خور. [ م َ / م ِ خُوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب مرخم ) به معنی شرابخوار است. ( از آنندراج ). میخواره. میخوار. باده گسار :
می خوران را شه اگر خواهد بر دار زند
گذر عارف و عامی همه بر دار افتد.قاآنی.|| ( اِ مرکب ) خم گلین که در آن شراب ریزند. ( آنندراج ).

معنی کلمه می خور در فرهنگ فارسی

به معنی شرابخوار است میخواره میخوار باده گسار خم گلین که در آن شراب ریزند

جملاتی از کاربرد کلمه می خور

بر تو میمون باد و فرخ ای شه پیروزگر می خور و بفروز جان با ناز و نوش کام و گر
تو کز کیفیت حسن چمن بی بهره ای، می خور که من هر شبنمی را رطل مالامال می دانم
رسید عید، به عادت طرب کن و می خور که ملک بی خلل و عمر بی فنا داری
گویند حرام در مسلمانی شد تو می خور و غم مخور، مسلمانی کو؟
فرصت از دست مده زلف نگاری به کف آر می خور و وقت غنیمت شمر ایامی چند
هلا شادی کن و می خور که بستان شد بهشت آئین که جز می خوردن و شادی نباشد در بهشت آئین
با خوش نفسی می خور اگر ماهوشی نیست آواز خوشی باری اگر حسن خوشی نیست
قصاب گل عشقت می خور که به‌بار آمد حافظ به شب هجران بوی خوش یار آمد
ساقی ار بخشد تو را خمخانه ای عاشقانه همچو ما می خور همه
اندرین باغ شکر با گل و گل با شکرست چون درآیی شکری می خور و بر می چین گل