می بر سر. [ م َ / م ِ ب َ س َ ] ( اِ مرکب ) از آهنگها و الحان موسیقی است : نوای قمری و طوطی که نوروز است و می بر سر نشید بلبل و صلصل قفا نبک و عن ذکری.منوچهری.و رجوع به ذیل آهنگ شود.
معنی کلمه می بر سر در فرهنگ فارسی
از آهنگها و الحان موسیقی است
جملاتی از کاربرد کلمه می بر سر
بس زاهد خرقه پوش سجاده نشین کز عشق تو می بر سر سجاده بریخت
صاف درآمیخت به دردی می بر سر خم رفت جدا شد ز درد
از بسکه همی خوریم می بر سر می ما در سر می شدیم و می در سر ما
ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش نشئه دیگر میدهد می بر سر می زود باش
در بن بیدار فگند مسند جمشید می بر سر باد آورند تخت سلیمان گل
ساقی سرمست خمی پر ز می بر سر رندان عالم ریخته
تو مهلتم کی میدهی می بر سر می میدهی کو سر که تا شرحی کنم از سرده صهبای تو
می چو خوری بگو به می بر سر من چه می زنی در سر خود ندیدهای باده بیخمار من
شمع و گل و می بر سر هم ریخته هرسو جایی نتوان یافت به سامان خرابات
کو زهد؟ و کدام توبه؟ سودای کسی می بر سر من سبو سبو می ریزد