موی شکافی

معنی کلمه موی شکافی در لغت نامه دهخدا

موی شکافی.[ ش ِ ] ( حامص مرکب ) موشکافی. صفت و عمل موی شکاف. || دقت بسیار. باریک بینی. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موشکافی و موی شکافتن و موی شکاف شود.

معنی کلمه موی شکافی در فرهنگ فارسی

مو شکافی صفت و عمل موی شکاف ٠ یا دقت بسیار ٠ باریک بینی ٠

جملاتی از کاربرد کلمه موی شکافی

زروی موی شکافی فنک حدیثی گفت کزو سپهبد قرساق داشت آن باور
با نیک و بد چو آینه یکسان سلوک کن کاین زخم ها ز موی شکافی است شانه را
از پسته تنگت ندهد یکسر مو شرح خواجو که کند موی شکافی بفصاحت
نوک قلمم کند شد از موی شکافی بس شانه زدم زلف پریشان رقمی چند
نیست درین کهنهٔ نوخیزتر موی شکافی ز سخن تیزتر
ای تو سلیمان مور چند که در شرح مو موی شکافی ز مور خوش بود اندر ثنا
اگر چه موی شکافی همی کنم ز معانی به اعتماد تو یکسر پلاس بود،که رشتم
گر موی بر آماج نهی موی شکافی وین از گهر آموخته ای تو نه ز تلقین
گر تیغ زبانش نکند موی شکافی مشکل که حدیثی به لب آید ز دهانش
طریق موی شکافی چه سود بی خبران را ز سرّ آن دهنش چون وقوف یک سر مو نیست